گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد نهم
سرگذشت نوح(ع)



قرآن کریم در آیات بیست و پنجم و بیست و ششم سورهي هود به رسالت و برنامههاي نوح پیامبر علیه السلام اشاره کرده،
میفرماید: 25 و 26 . وَلَقَدْ أَرْسْلْنَا نُوحاً إِلَی قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ* أَن لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ و بیقین
صفحه 61 از 109
در حقیقت من براي شما هشدارگري روشنگرم.* که جز خدا را نپرستید؛ [چرا] که من » :( نوح را به سوي قومش فرستادیم (گفت
نکتهها و اشارهها: 1. حضرت نوح علیه السلام از پیامبران بزرگ خداست که تاریخ «! از عذاب روزي دردناك بر شما میترسم
قیام ص: 206 نوح «1» . زندگانی و مبارزات او در راه توحید، در سورههاي مختلف قرآن بیان شده است
در برابر مستکبران عصر خویش و فرجام عذابآلود آنان، آموزهاي براي همهي انسانهاست. 2. پیامبران الهی هشدار دهنده و مژده
آنان تأکید شده است؛ چرا که ضربههاي بیدار کنندهي انقلاب را « هشدار دادن » بر «1» دهندهاند، اما در این آیه و برخی آیات دیگر
باید با اعلام خطر و هشدار شروع کرد و اصولًا انسان تا احساس خطر نکند، حرکت نخواهد کرد. 3. هشدار پیامبران در مورد
انحرافات فکري، مثل شرك و انحرافات عملی و گناهان و آلودگیهاي خودِ انسان است و از این روست که مردم را با عذاب الهی
به معناي روشن و روشنگر است و این تعبیر در آیهي فوق میرساند که پیام نوح علیه السلام، واضح و « مُبین » . بیم میدهند. 4
.«2» روشنگر بوده است. 5. از برنامههاي همهي پیامبران الهی این است که مردم را به توحید فرا میخوانند و از شرك بازمیدارند
این اساس همهي برنامههاست. اگر مردم همهي بتهاي درونی و بیرونی، هوسها، دنیاپرستیها و خودخواهیها را کنار بگذارند و
،«. من از روز دردناکی بر شما بیمناکم » : جز خدا را نپرستند، زندگی بشریت سامان مییابد. 6. از تعبیر نوح علیه السلام که میفرمود
متوجه میشویم که پیامبران دلسوز و خیرخواه بشریّتاند و هشدار دادنشان به مردم به خاطر نجات آنهاست. تفسیر قرآن مهر «3»
جلد نهم، ص: 207 آموزهها و پیامها: 1. وظیفهي رهبران الهی و مبلغان دینی هشدارگري و روشنگري است. 2. هدف اصلی
پیامبران فراخواندن به توحید است. 3. رهبران الهی دلسوز انسان و خواهان نجات بشریت هستند. *** قرآن کریم در آیهي بیست
و هفتم سورهي هود به واکنش سران قوم نوح علیه السلام و ایرادهاي آنان اشاره میکند و میفرماید: 27 . فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن
قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَراً مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَي لَکُمْ عَلَیْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ و اشرافِ
تو را جز بشري هم چون خودمان نمیبینیم؛ و (نیز) مشاهده نمیکنیم، که از تو پیروي کنند، جز » : قومش که کفر ورزیدند، گفتند
کسانی که، آنان در ابتداي نظر، فرومایگان ما هستند. و براي شما هیچ فضیلتی نسبت به خودمان نمیبینیم، بلکه گمان میکنیم که
به معناي افراد چشم پرکن، یعنی صاحبان زر و زور، اشراف، سران و ثروتمندان است « مَلَأ » . نکتهها و اشارهها: 1 «! شما دروغگویید
به معناي « اراذِل » . که در هر جامعهاي سرچشمهي اصلی فساد و تباهی هستند و پرچم مخالفت با پیامبران را به دوش میکشند. 2
موجودات پست و حقیر است. اشراف، این کلمه را به مستضعفانی میگفتند که به نوح علیه السلام گرویده بودند. پیامبران الهی
همیشه حامی محرومان، فقرا و مستضعفان بودند و از این رو آنان زودتر ایمان میآوردند و مستکبران که معیار شخصیت را زر و
به معناي افراد ظاهربین و « بادِي الرأي » .3 «1» . زور میانگاشتند، ص: 208 محرومان را اراذل میخواندند
بیمطالعه است که با یک نظر عاشق چیزي میشوند و در اینجا این کلمه را اشراف به جوانان پیرو نوح علیه السلام میگفتند؛
چراکه آن جوانان تعصب ناروا نداشتند و پاكدلانی بودند که حقایق را زود درك میکردند و به نوح علیه السلام ایمان
4. از این آیه یک مطلب جامعهشناختی استفاده میشود که در جوامع انسانی معمولًا سران و اشراف و ثروتمندان «2» . میآوردند
مخالف راه پیامبران بودند و مستضعفان و محرومان حامی راه خدا میشدند. 5. از آیه این مطلب روانشناختی نیز استفاده میشود
که معیار شخصیت در نظر گروهها متفاوت است؛ از نظر مستکبران و اشراف، معیار شخصیت زر و زور است و هر که محروم است
پست و حقیر است، اما از نظر دین، معیارِ شخصیت ایمان، تقوا، علم و مجاهدت است. 6. اشراف و سران قوم نوح میپنداشتند که
پیامبر باید از جنس فرشتگان باشد و از این رو ادعاي نبوّت نوح را دروغگویی میپنداشتند، در حالی که انسان دردهاي آدمی را
بهتر درك میکند و یک انسان معصوم میتواند الگوي دیگران باشد، اما فرشتگان چنین نیستند. 7. کافران قوم نوح یک ایراد از
نوح و یک اشکال از پیروان او و ایرادي نیز از هر دو گرفتند که عبارتاند از: الف) نوح که انسان است، چرا ادعاي نبوت میکند!
ب) پیروان نوح انسانهاي حقیر و جوانان ناآگاه هستند. ص: 209 ج) نوح و پیروانش بر ما برتري ندارند.
صفحه 62 از 109
در آیات بعدي پاسخ نوح علیه السلام به این اشکالات خواهد آمد. آموزهها و پیامها: 1. اشراف و ثروتمندان، معمولًا خار راه
رهبران الهی هستند. 2. اشراف خود را برتر میبینند و با دیدهي حقارت به مؤمنان مینگرند و به جاي استدلال گمانهزنی میکنند.
3. شیوهي مخالفان رهبران الهی را بشناسید (و از آنان پیروي نکنید). *** قرآن کریم در آیهي بیست و هشتم سورهي هود به پاسخ
جامع و منطقی نوح علیه السلام به مخالفانش اشاره میکند و میفرماید: 28 . قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَی بَیِّنَۀٍ مِن رَبِّی وآتَانِی
اي قوم [من ! آیا به نظر شما اگر من بر دلیل روشنی از » : رَحْمَ ۀً مِنْ عِندِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَنُلْزِمُکُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا کَارِهُونَ (نوح) گفت
پروردگارم باشم، و از نزدش رحمتی به من داده باشد، و بر شما مخفی مانده باشد، آیا شما را بدان الزام کنیم، در حالی که شما
نسبت به آن ناخشنودید؟! نکتهها و اشارهها: 1. شاید این آیه به هر سه ایراد مخالفان نوح علیه السلام که در آیهي قبل مطرح شد
پاسخ میدهد: الف) مخالفان میگفتند: نوح که انسان است چرا ادعاي نبوت میکند؟ او در پاسخ میگوید: من انسان هستم اما
براي اثبات ادعاي نبوت دلایل و معجزه آوردهام. ب) مخالفان میگفتند: پیروان شما انسانهاي حقیر و ناآگاه هستند. او میگوید:
دلایلی از طرف پروردگار آوردهام که بر شما پوشیده ماند ولی آنان درك کردند و ایمان آوردند، پس شما ناآگاه هستید نه آنان.
ج) مخالفان میگفتند: شما بر ما برتري ندارید. ص: 210 او میگوید: کدام برتري از این بالاتر که خدا
مرا مشمول رحمت خود ساخته است! 2. پاسخ نوح علیه السلام بسیار نرم بیان شده است؛ از طرفی به مخالفان خطاب مهرآمیز
و از طرف دیگر، نمیگوید شما دلایل مرا نفهمیدید یا در برابر نبوّت من لجوج هستید، بلکه «! اي قوم من » : میکند و میگوید
آموزهها و پیامها: 1. مقام نبوّت، رحمتی الهی است. 2. دعوت رهبران «. دلایل و رحمت الهی بر شما مخفی مانده است » : میگوید
الهی و مبلغان دینی باید همراه با دلیل روشن باشد. 3. فهم و پذیرش دلایل دینی تحمیلی نیست. *** قرآن کریم در آیهي بیست و
نهم سورهي هود پاسخهاي دیگر نوح علیه السلام به مخالفانش را حکایت میکند و با اشاره به مناعت طبع رهبران الهی و نادانی
مخالفان آنها میفرماید: 29 . وَیَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُکُم عَلَیْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَی اللَّهِ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّهُم مُلَاقُوا رَبِّهِمْ وَلکِنِّی
أَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ و اي قوم [من ! از شما هیچ مالی بر این (رسالت) نمیطلبم، پاداش من جز بر [عهده خدا نیست. و من، کسانی را
که ایمان آوردهاند، طرد نمیکنم؛ [چرا] که آنان پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد؛ و لیکن من شما را گروهی میبینم که
نادانی میکنید. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه پاسخی به بهانهجوییها و ایرادهاي قوم نوح است که در آیهي 27 همین سوره بدانها
2. یکی از ایرادهاي مخالفان به پیروان نوح آن بود که آنان افرادي حقیر، جوان و اشاره شد. ص: 211
فقیر هستند. نوح علیه السلام به آنان پاسخ میدهد: اولًا، من از شما مال و ثروتی براي خود یا آنان نخواستم. ثانیاً، من کسانی را که
به ملاقات پروردگار میرسند بر شما نادانان ترجیح میدهم و آنان را طرد نمیکنم. 3. آیه به خوبی نشان میدهد که پیامبران الهی
در فکر ثروتاندوزي نبودند. این معیار شناخت مدعیان دروغین از رهبران راستین الهی است. مدعیان دروغگو، معمولًا به دنبال
اهداف مادي و ثروتاندوزي هستند و نمیتوانند این همه سختی را بدون پاداش مادي به جان بخرند و همین دلیل حقانیّت نوح
گاهی در برابر علم و گاهی در برابر عقل به کار میرود و در این جا به معناي دوم است؛ یعنی مخالفان « جَهْل » . علیه السلام بود. 4
نوح افرادي نادان هستند که معیار فضیلت را گم کردهاند و آن را در ثروت، مقام و سن افراد جست و جو میکنند و دلیل دیگر
نادانی آنها این است که گمان میکنند پیامبر باید فرشته باشد. آموزهها و پیامها: 1. بیتوجهی پیامبران به ثروتاندوزي، یکی از
. نشانههاي حقّانیّت آنان است. 2. رهبران الهی نباید به خاطر جلب رضایت طبقهي مرفّه، طبقهي محروم باایمان را از خود برانند. 3
مخالفت با رهبران الهی نشانهي نادانی است. *** قرآن کریم در آیهي سیام سورهي هود بار دیگر به پیامد طرد مؤمنان اشاره
میکند و میفرماید: 30 . وَیَا قَوْمِ مَن یَنصُ رُنِی مِنَ اللَّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ و اي قوم [من ! اگر آن (مؤمن) ان را طرد کنم، چه
کسی مرا در برابر (مجازات) خدا یاري میدهد؟ آیا (غافلید) و متذکّر نمیشوید؟ ص: 212 نکتهها و
اشارهها: 1. طرد انسانهاي مؤمن کار سادهاي نیست؛ زیرا این افراد در دادگاه عدل الهی حاضر میشوند و در آن جا هیچ کس
صفحه 63 از 109
. نمیتواند طردکننده را یاري کند و علاوه بر آن، در این جهان نیز همین مؤمنان محروم هستند که دین خدا را یاري میکنند. 2
در مواردي به کار میرود که قبلًا انسان از طریق فطرت یا آموزش، با موضوعی آشنا باشد، سپس آن موضوع را به « تذکّر » واژهي
قوم نوح نیز، در حقیقت، به فطرت خویش پشت کرده و یاد خدا و قیامت را فراموش کرده بودند. آموزهها و پیامها: «1» . یاد آورد
1. از خواب غفلت بیدار شوید. 2. اگر مؤمنان مستضعف را برانید، بییاور و گرفتار قهر الهی میشوید. *** قرآن کریم در آیهي
سی و یکم سورهي هود بار دیگر دفاع نوح پیامبر از مؤمنان محروم را بیان میکند و میفرماید: 31 . وَلَا أَقُولُ لَکُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ
وَلَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِي أَعْیُنُکُمْ لَن یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنفُسِهِمْ إِنِّی إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ
و به شما نمیگویم که منابع الهی نزد من است؛ و (نیز) از (آنچه از حسّ) پوشیده آگاه نیستم، و نمیگویم که من فرشتهام؛ و به
کسانی که در نظر شما خوار میآیند نمیگویم: خدا هیچ خیري به آنان نخواهد داد؛ خدا به آنچه در جانهایشان است، آگاهتر
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه پاسخ «. است؛ [چرا] که من در این صورت ص: 213 قطعاً از ستمکارانم
دیگري به ایرادهاي مخالفان نوح است که در آیهي 27 همین سوره بیان شد. مخالفان گفتند: شما بر ما برتري ندارید. نوح پاسخ
میدهد: (من نمیگویم که گنجینههاي علم خدا نزد من است و من از غیبت آگاهم. اگر انتظار دارید من گنجینههاي خدا و علم
غیب او را در اختیار داشته باشم، انتظاري بیهوده است و من امتیازي جز از طریق وحی ندارم). مخالفان میگفتند: تو بشري مثل ما
هستی (پس چرا ادعاي نبوت میکنی؟)! نوح در پاسخ میگوید: من نمیگویم که فرشتهام (بلکه انسانی هستم که بر من وحی
2. آگاهی از علم غیب دو گونه است: الف) آگاهی مطلق و بدون قید و شرط، که این مخصوص خداست. ب) «1» .( میشود
آگاهی محدود، یعنی به اندازهاي که خدا مصلحت میبیند و در اختیار پیامبران و اولیاي خود قرار دهد. در این آیه، علم غیب مطلق
پس علم غیب بالذات «2» . از پیامبران نفی شده است، اما در برخی دیگر از آیات، علم غیب محدود براي رسولان اثبات شده است
و مطلق مخصوص خداست و دیگران هر چه دارند بالعرض و محدود و از ناحیهي خداست. 3. در این آیه بار دیگر اشاره شده که
اشراف و سرمایهداران قوم نوح، با چشم حقارت به یاران نوح مینگریستند؛ چراکه معیار برتري را ثروت، مقام و تفسیر قرآن مهر
جلد نهم، ص: 214 سن میدانستند، در حالی که پیروان نوح جوانانی انقلابی و فقیر بودند. در عصر پیامبر اسلام و جهان کنونی نیز
طرفداران رهبران الهی، معمولًا جوانان پاكباختهاند که مورد تهمت و اهانت مستکبران قرار میگیرند. در ادیان الهی معیار برتري
انسانها علم، ایمان، فداکاري و پارسایی است. 4. این آیه نشان میدهد که پیامبران الهی در مقام غُلو و بزرگنمایی خود نبودند
بلکه واقعیات را همان گونه که بود بیان میکردند. آموزهها و پیامها: 1. سخنان غلوآمیز در مورد رهبران الهی روا نیست و خودشان
هم چنین ادعاهایی ندارند. 2. طرد مؤمنان فقیر (و جوانان انقلابی) نوعی ستمکاري است. 3. در مورد این که خدا در آینده چگونه
با افراد رفتار میکند، پیشداوري نکنید. *** قرآن کریم در آیهي سی و دوم سورهي هود به پاسخ توهینآمیز مردم به نوح علیه
السلام و تهاجم تبلیغاتی آنان و درخواست عذاب اشاره کرده، میفرماید: 32 . قَالُوا یَانُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن
اي نوح! واقعاً با ما مجادله کردي و بر مجادله با ما افزودي! پس اگر از راستگویانی، آنچه را (از عذاب) » : کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. سخنان مخالفان نوح اشاره به آن بود که به دلایل تو وقعی نمینهیم و از «. به ما وعده میدهی براي ما بیاور
تهدیدهاي تو نمیترسیم و بیش از این حاضر نیستیم سخنان تو را بشنویم. آري؛ آنان با اعلام کفایت مذاکرات، خواستار عذاب
الهی شدند. ص: 215 این روش سخن گفتن در برابر نوح علیه السلام، نوعی بیادبی و توهین همراه با
استفاده «1» لجاجت و تعصب است که از نادانی سرچشمه میگیرد. 2. از این آیه و سخنان نوح علیه السلام در آیات دیگر قرآن
میشود که او مدتی طولانی براي هدایت مردم کوشید و از هر فرصتی براي ارشاد آنان استفاده کرده به طوري که مخالفان اظهار
خستگی میکردند. 3. اشراف و مخالفان نوح علیه السلام دست به تهاجم تبلیغاتی علیه نوح زدند و سخنان منطقی و پندهاي او را
و به صورت کنایهآمیزي او را دروغگو خواندند. آموزهها و پیامها: 1. پیامبران الهی در دعوت خود «2» و ستیز نامیدند « جدال »
صفحه 64 از 109
پایدار و پیگیر هستند. 2. رهبران الهی و مبلغان دینی آمادهي تهاجم تبلیغاتی مخالفان باشند. *** قرآن کریم در آیهي سی و سوم
سورهي هود به وعدهي مشروط عذاب و ناتوانی مخالفان اشاره کرده، میفرماید: 33 . قَالَ إِنَّمَ ا یَأْتِیکُم بِهِ اللَّهُ إِن شَ اءَ وَمَا أَنتُم
تنها خدا، اگر بخواهد آن (عذاب) را براي شما میآورد؛ در حالی که شما عاجز کننده (خدا) نیستید. » : بِمُعْجِزِینَ (نوح) گفت
و به معناي ناتوان ساختن دیگري است. این واژه گاهی در مورد مانع کار دیگري « اعجاز » از مادهي « مُعجزین » . نکتهها و اشارهها: 1
شدن و گاهی در مورد فرار از چنگال ص: 216 دیگري به کار میرود که هر دو به معناي ناتوان ساختن
اشاره کرد ،« اگر خدا بخواهد » 2. نوح علیه السلام با تعبیر «1» . طرف مقابل است. آیهي فوق میتواند به هر کدام از این معانی باشد
. که عذاب الهی در اختیار من نیست و من تنها فرستاده و پیامآور او هستم و وعدههاي او را بیان میکنم. آموزهها و پیامها: 1
مجازات گمراهان به دست خداست. 2. عذاب الهی را درخواست نکنید که اگر فرا برسد گریزناپذیر است. *** قرآن کریم در
آیهي سی و چهارم سورهي هود بار دیگر تأکید میکند که همهي کارها به دست خدا و فرجام انسان به سوي اوست و میفرماید:
34 . وَلَا یَنفَعُکُمْ نُصْ حِی إِنْ أَرَدْتُّ أَنْ أَن َ ص حَ لَکُمْ إِن کَ انَ اللَّهُ یُرِیدُ أَن یُغْوِیَکُمْ هُوَ رَبُّکُمْ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ اگر من بخواهم که شما را
نصیحت کنم، در صورتی که خدا بخواهد شما را (به خاطر گناهانتان) گمراه سازد؛ نصیحت من سودي براي شما نخواهد داشت،
خدا میخواهد انسان گمراه » نکتهها و اشارهها: 1. گاهی «. [زیرا] او پروردگار شماست؛ و فقط به سوي او بازگردانده میشوید
یعنی گاهی انسان اعمالی انجام میدهد که نتیجهي آن انحراف و گمراهی است؛ مثل اصرار بر گناه و لجاجت با حق، که ؛« شود
پردهاي بر فکر انسان میافکند، به طوري که دیگر حقایق را نمیبیند و گمراه میشود. این آثار را خدا در این اعمال گذاشته است و
از ص: 217 این روست که گمراه کردن به خدا نسبت داده میشود، وگرنه این اعمال با اختیار از خود
بیان کنندهي این حقیقت است که خدا پرورش دهنده و تربیت کنندهي « هو ربُّکم » 2. تعبیر «1» . انسان سر میزند و جبري نیست
شماست و کار مربّی آن است که هر کس را طبق خواست و در جهت استعداد، افکار و اعمالش پرورش میدهد؛ پس او دوست
شماست و دشمنی با شما ندارد. آموزهها و پیامها: 1. هدایت و نصیحتپذیري انسان هم به دست خداست. 2. فرجام شما به سوي
خداست (پس مراقب اعمال خود باشید). *** قرآن کریم در آیهي سی و پنجم سورهي هود با دفاع از وحی و اشاره به خلافکاري
او) به دروغ ) » : مخالفان میفرماید: 35 . أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرَامِی وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ آیا (مشرکان) میگویند
اگر من آن را به دروغ نسبت دهم، پس (سزاي) خلافکاريام تنها بر عهده من است؛ و » : بگو !؟«. آن را (به خدا) نسبت داده است
نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن در مورد این آیه دو احتمال دادهاند: «. [لی من نسبت به آنچه شما خلاف میکنید غیر متعهدم
نخست آن که این آیه دربارهي خود نوح علیه السلام و از زبان اوست؛ زیرا آیات قبل و بعد آن نیز سخنان نوح علیه السلام است.
دوم آن که این آیه یک جملهي معترضه است؛ یعنی مطلبی است که در ص: 218 مورد پیامبر اسلام
از قراین نیز همین استفاده میشود. 2. واژهي «1» . صلی الله علیه و آله و از زبان او حکایت شده و مربوط به آیات قبل و بعد نیست
و در اصل به معناي چیدن میوهي نارس است، سپس به هر کار ناخوشایندي نیز گفته شده است. به گناه نیز « جُرم » از مادهي « اجرام »
جرم میگویند؛ چون گناه انسان را از پیوند با خدا جدا میسازد و هم چون میوهي نارسی است که زیان دارد. 3. مقصود آیه آن
نیست که سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله یا نوح علیه السلام تهمت است، بلکه آن است که این سخنان مشتمل بر استدلالهاي
متعدد است و اگر فرضاً از طرف خدا هم نباشد، گناهش بر گردن ماست، ولی استدلالهاي عقلی به جاي خود ثابت است و هر
کس با آنها مخالفت کند، گرفتار خلافکاري و گناهی مستمر خواهد بود. آموزهها و پیامها: 1. به گویندهي سخن کاري نداشته
باشید (به محتواي آن توجه کنید، که اگر عالی باشد، مخالفت با آن نوعی جرم و خلافکاري است). 2. رهبران الهی از
خلافکاريهاي مردم بیزاري بجویند. *** قرآن کریم در آیهي سی و ششم سورهي هود با اعلام ناامیدي از نجات قوم نوح به او
دلداري میدهد و میفرماید: 36 . وَأُوحِیَ إِلَی نُوحٍ أَنَّهُ لَن یُؤْمِنَ مِن قَوْمِکَ إِلَّا مَن قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ تفسیر قرآن
صفحه 65 از 109
جز کسانی که (تاکنون) ایمان آوردهاند، (کس دیگري) از قوم تو » : مهر جلد نهم، ص: 219 و به سوي نوح وحی شد که حتماً
ایمان نخواهد آورد؛ پس، از آنچه همواره انجام میدهند، اندوهگین مباش! نکتهها و اشارهها: 1. آیات پیشین به مرحلهي اول
انقلاب نوح علیه السلام اشاره داشت؛ یعنی مرحلهي تبلیغ و ارشاد و استدلال، که بر ملت نوح مؤثر واقع نشد و در سالیان دراز تلاش
نوح تعداد اندکی ایمان آوردند. اما این آیه و آیات بعدي اشاره به مرحلهي دوم انقلاب نوح دارد، که مرحلهي پایان یافتن دوران
تبلیغ و آماده شدن براي تصفیهي عمومی جامعه از کافران لجوج است، کافرانی که امیدي به هدایت آنان نیست. 2. این آیه در
حقیقت از اخبار غیبی است که در اختیار نوح علیه السلام گذاشته شده است و به نوح خبر میدهد که در آینده هیچ کس از قوم تو
ایمان نمیآورند. آري؛ پیامبران براساس وحی و دستورالعمل الهی حرکت میکردند و خدا از این طریق برخی اخبار آینده را در
اختیار آنان میگذاشت. 3. از این آیه به خوبی استفاده میشود که عذابهاي الهی، از جمله طوفان نوح، جنبهي انتقامی ندارد،
بلکه به منظور تصفیهي نوع بشر و باقی ماندن صالحان است؛ یعنی مستکبران فسادگري که امیدي به نجات و ایمان آنها نیست، از
میان میروند و جاي خود را به انسانهاي بالنده و مؤمن میدهند؛ چرا که هر موجودي براي هدفی آفریده شده و چنان چه کاملًا از
هدفش منحرف شود، دلیلی براي بقا ندارد و نابود میشود. آموزهها و پیامها: 1. تبلیغ، دلسوزي و غمخواري براي کسانی سزاوار و
لازم است که امیدي به ارشادشان باشد. 2. اگر خدا از ملتی ناامید شود، آنان را رها میکند تا گرفتار عذاب شوند. *** تفسیر
قرآن مهر جلد نهم، ص: 220 قرآن کریم در آیهي سی و هفتم سورهي هود با اعلام نابودي ستمکاران، فرمان ساخت کشتی به نوح
میدهد و میفرماید: 37 . وَاصْ نَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ و زیر نظر ما و (براساس) وحی ما،
نکتهها و اشارهها: 1. مقصود «! کشتی را بساز؛ و درباره کسانی که ستم کردند با من سخن مگوي، [چرا] که آنان غرق شدنی هستند
آن است که تمام تلاشهاي تو در مورد ساختن کشتی در حضور ماست؛ پس با ،«. کشتی را در برابر دیدگان ما بساز » از جملهي
استفاده میشود که « وَحْینا » فکر راحت به کار ادامه بده. آري؛ پیامبر طبق برنامهي وحی و تحت نظر الهی کار میکند. 2. از واژهي
نوح برنامهي کشتیسازي را از وحی و فرمان خدا میآموخت و البته باید چنین باشد؛ چون او نمیدانست که عظمت سیلاب چه
اندازه است تا کشتی مناسب آن را بسازد. 3. شفاعت پیامبران و تقاضاي عفو آنان براي مردم، در همهي شرایط پذیرفته نمیشود و
اگر گروهی ستمکار شرایط بخشش را نداشته باشند، و عذاب آنها حتمی شده باشد، شفاعت پیامبر هم در مورد آنان پذیرفته
نمیشود. 4. در این آیه، ابتدا سخن از ساختن کشتی و آمادهسازي زمینهي نجات نوح و یاران اوست و سپس از عذاب و غرق شدن
مخالفان سخن گفته میشود و این نشانهي آن است که لطف خدا بر خشم او مقدم است. 5. کشتیسازي از صنایعی است که با
عنایت الهی و به دست نوح پیامبر پایهگذاري شد، یا رشد کرد. ص: 221 آموزهها و پیامها: 1. رهبران
الهی کشتی نجات امت را فراهم میسازند. 2. در مورد ستمکاران لجوج شفاعت و وساطت نکنید (که سودي ندارد). *** قرآن
کریم در آیات سی و هشتم و سی و نهم سورهي هود به مسخره کردن اشراف، حضرت نوح را به خاطر ساختن کشتی، و پاسخهاي
تهدیدآمیز نوح علیه السلام اشاره کرده، میفرماید: 38 و 39 . وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِن قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُوا مِنَّا
فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُم کَمَ ا تَسْخَرُونَ* فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن یَأْتِیهِ عَذَاب مُقِیمٌ و (نوح) کشتی را با زیرکی میساخت، و هرگاه اشرافی از
اگر ما را ریشخند میکنید، پس در حقیقت ما (نیز) شما را » : قومش بر او میگذشتند، او را ریشخند میکردند؛ (نوح) گفت
همینگونه که مسخره میکنید، ریشخند خواهیم کرد.* و در آینده خواهید دانست چه کسی عذابی که رسوایش سازد، او را در
به معناي اشراف و ثروتمندان مستکبري است که نوح و یاران « مَلأ » . نکتهها و اشارهها: 1 «! رسد؛ و عذابی پایدار بر او فرود آید
اما نوح پیامبر از آنان به «1» ، مستضعف او را تحقیر و ریشخند میکردند که چرا بدون دریا کشتی میسازند و نجّاري میکنند
سختی دفاع میکند و اشراف را تهدید مینماید. 2. این آیه نشان میدهد که نوح علیه السلام در برابر مخالفان و ریشخند آنان
3. به مخالفان نوح علیه استقامت میورزید و با پشتکار کامل به ساختن کشتی ادامه میداد. ص: 222
صفحه 66 از 109
السلام گوشزد شد که به زودي سیلاب میآید و شما سراسیمه به هر سو میدوید و در میان امواج فریاد میکشید و التماس میکنید
ولی آن روز مؤمنان غفلت و جهل شما را ریشخند میکنند. 4. مشکلات مؤمنین زودگذر است، اما مجازات الهی که دامن مشرکان
و کافران را میگیرد، خوارکننده و پایانناپذیر است و این دو با هم قابل مقایسه نیستند. 5. کشتیسازي در زمان نوح پیشرفت نکرده
بود و قاعدتاً این کشتی بسیار بزرگ بود و ساختن آن سالیان زیادي طول کشید، تا بتواند مؤمنان و برخی حیوانات را در خود جاي
دهد و در برابر امواج کوهپیکر مقاومت کند. 6. مقابله به مثل در ریشخند مانعی ندارد؛ چراکه جزاي بدي، مثل آن است. آموزهها و
پیامها: 1. دشمنانِ پیامبران منطق نداشتند و از این رو کارهاي آنان را مسخره میکردند. 2. از حملات تبلیغاتی دشمن نهراسید و
مقابله به مثل کنید و آنان را از قیامت بترسانید. *** قرآن کریم در آیهي چهلم سورهي هود به نشانههاي شروع عذاب قوم نوح و
نجات مؤمنان و حفظ نسل حیوانات اشاره میکند و میفرماید: 40 . حَتَّی إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ
وَأَهْلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ تا آنگاه که فرمان (عذاب) ما فرا رسید، و تنور فوران کرد! (به نوح)
از هر [حیوانی، یک جفت دوتایی و خانوادهات و کسانی را که ایمان آوردهاند، در آن (کشتی) حمل کن؛ مگر کسی که » : گفتیم
. و [لی جز اندکی با او ایمان نیاوردند. ص: 223 نکتهها و اشارهها: 1 «. قبلًا در باره او سخن رفته است
همان تنور فارسی است؛ یعنی محلی که در آن آتش میافروزند و نان میپزند و مقصود از آن در این آیه، یا آن است « تَنُّور » واژهي
که سطح آب زمین بالا آمد به طوري که از درون تنورهاي مردم جوشیدن گرفت و این یک نشانهي عذاب بود تا نوح و یارانش
و یا این که مقصود یک معناي کنایی و «1» . آمادهي سوار شدن بر کشتی شوند؛ همان طور که در برخی احادیث آمده است
البته هر دو معنا در آیه قابل جمع است و ممکن است هر «2» . مجازي است؛ یعنی تنور خشم پروردگار فوران پیدا کرد و شعلهور شد
دو معنا مقصود باشد. 2. خاندان و مؤمنان نوح نجات یافتند، اما زن و فرزند او که ایمان نیاوردند، غرق شدند؛ چراکه شرط سوار
شدن بر کشتی، ایمان بود. در مورد فرزند نوح در آیات بعدي مطالبی بیان خواهد شد. 3. در احادیث، محلّ زندگی نوح علیه
«3» . السلام و قومش نزدیک کوفه معرفی شده است. نوح در این منطقه نهصد و پنجاه سال عمر کرد و مردم را به راه حق فرا خواند
«4» . 4. در سالیان دراز تبلیغ حضرت نوح، جز گروهی اندك، به او ایمان نیاوردند که طبق روایات تعداد آنها هشتاد نفر یا کمتر بود
و این نشاندهندهي زحمات طاقتفرساي نوح و ناسپاسی قوم اوست. 5. به نوح دستور داده شد که از هر جفت نر و ماده، بر کشتی
هدف از این کار، «1» . سوار کند؛ و او ص: 224 از حیوانات و درختان به صورت جفت به کشتی برد
حفظ نسل حیوانات در زمین یا در آن منطقهي بلا زده بود و شاید بتوان گفت اولین کسی که اقدام به حفظ محیط زیست و نسل
حیوانات کرد، نوح پیامبر علیه السلام بود. 6. طبق احادیث، کشتی نوح علیه السلام بسیار بزرگ بود و طول آن را 600 متر و عرض
بنابراین، این کشتی میتوانست افراد و حیوانات زیادي را در خود جاي «2» ، آن را 400 متر و ارتفاع آن را 40 متر حکایت کردهاند
دهد. آموزهها و پیامها: 1. ایمان، عامل نجات از عذاب است. 2. به حفظ محیط زیست و نسل حیوانات توجه کنید. *** تفسیر
؛ 145 ؛ حج، 37 - قرآن مهر جلد نهم، ص: 225 حیوانات در قرآن الف) نامهاي حیوانات در قرآن: پرستو (فیل، 3)، شتر (انعام، 142
واقعه، 55 ؛ تکویر، 4؛ مرسلات، 33 ؛ یوسف، 65 ؛ اعراف، 40 و 173 و مائده، 103 )، پشه (بقره، 26 )، استر (نحل، 8)، گاو (انعام،
144 ؛ بقره، 64 و 68 و یوسف، 43 )، مار کوچک و بزرگ (: اژدها حجر، 27 ؛ طه، 20 و اعراف، 107 )، ملخ (اعراف، 33 )، الاغ
(جمعه، 5؛ مدثر، 50 و نحل، 8)، ماهی (اعراف، 163 و کهف، 63 )، خوك (مائده، 60 و بقره، 173 )، اسب (آلعمران، 14 ؛ ص، 31
،( و عادیات، 1)، گرگ (یوسف، 13 )، مگس (حج، 73 )، گوسفند (انعام، 143 ؛ ص، 23 و 24 و انعام، 164 )، گوساله (بقره، 51
،( موش (سبأ، 16 )، عنکبوت (عنکبوت، 41 )، شیر درنده (مدثر، 51 )، شپش (اعراف، 133 )، سگ (اعراف، 176 )، بز (انعام، 143
زنبور عسل (نحل، 68 )، مورچه (نمل، 18 ) و هدهد (نمل، 20 ). ب) نام برخی سورههاي قرآن برگرفته از نام حیوانات: بقره (گاو)،
نحل (زنبور عسل)، نمل (مورچه)، عنکبوت، عادیات (اسبها)، فیل و انعام (چهارپایان). ص: 226 ج)
صفحه 67 از 109
3. تغذیه از صید دریا (نحل، 14 ؛( 2. تغذیه از شیر و ماست و ... (نحل، 16 ؛( فواید حیوانات: 1. تغذیه از گوشت حیوانات (مائده، 1
.6 ؛( 5. استفاده از حیوانات در میدان نبرد (انفال، 60 ؛( 4. ساخت پوشاك از پشم و موي پوست حیوانات (نحل، 5 ؛( و مائده، 96
8. حیوانات مایهي عبرت و نشانهي خدا ؛(68 - 7. استفاده از عسل شفابخش (نحل، 9 ؛(8 - باربري و سواري بر حیوانات (نحل، 7
هستند (مؤمنون، 21 و نور، 45 ). ص: 227 قرآن کریم در آیهي چهل و یکم سورهي هود فرمان سوار
شدن بر کشتی نوح و رمز حرکت آن را بیان میکند و میفرماید: 41 . وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْریها وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ
در آن (کشتی) سوار شوید، که روان شدنش و ایستادنش به نام خداست؛ قطعاً پروردگارم بسیار آمرزنده [و] » : رَحِیمٌ و (نوح) گفت
بوده است؛ یعنی یاد خدا و استمداد از او را « بسم اللَّه » ، نکتهها و اشارهها: 1. رمز حرکت و توقف کشتی نوح «. مهرورز است
هر کار مهمی که بدون نام خدا شروع شود، » فراموش نکنید. 2. در احادیث از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله حکایت شده که
آري؛ بردن نام خدا، تشریفات نیست، بلکه انگیزه و هدف است و به کار رنگ خدایی میبخشد. هر کاري که با «1» .« نافرجام است
انگیزهي الهی نباشد و هدف آن مادي باشد، تمام شدنی است، اما هدفهاي الهی، هم چون ذات پاك خدا، جاودان است. 3. شیعه
و اهل سنت از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کردهاند که اهل بیت من هم چون کشتی نوح هستند؛ هر کس بر آن سوار شود،
ص: 228 آري؛ همان طور که نوح وسیلهاي «2» . نجات یابد و هر کس از آن تخلّف ورزد، هلاك شود
براي نجات مردم داشت، پیامبر اسلام نیز وسیلهاي براي نجات مردم دارد که آن اهل بیت علیهم السلام هستند. هر کس به هنگام
طوفانهاي فکري، عقیدتی و اجتماعی به اهل بیت علیهم السلام پناه ببرد، به ساحل نجات میرسد. 4. در این آیه به رحمت و
آمرزش الهی اشاره شده است؛ یعنی خدا، به مقتضاي رحمتش، کشتی نجات در اختیار شما گذاشت و به مقتضاي آمرزشش، از
لغزشها و گناهان شما میگذرد. 5. از این آیه و آیهي قبل استفاده میشود که در برنامههاي الهی، رعایت سلسله مراتب یک اصل
است؛ یعنی نخست خدا به نوح فرمان سوار شدن بر کشتی میدهد و سپس او به مردم دستور میدهد. آموزهها و پیامها: 1. نام خدا،
رمز حرکت است (آن را فراموش نکنید). 2. رهبران الهی و مبلغان دینی مردم را به کشتی نجات فراخوانند. *** قرآن کریم در
آیهي چهل و دوم سورهي هود به حرکت کشتی و سخنان نوح با فرزند ناخلف اشاره میکند و میفرماید: 42 . وَهِیَ تَجْرِي بِهِمْ فِی
مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَي نوحٌ ابْنَهُ وَکَ انَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلَا تُکُن مَعَ الْکَ افِرِینَ و آن (کشتی)، آنان را در موجی هم چون
«! اي پسرکم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش » : کوهها، روان ساخت. و نوح، فرزندش را در حالی که در کناري بود، ندا داد
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه در مورد سرگذشت سیلاب نوح است و به زمانی اشاره دارد که ص: 229
چنان که گویی در دشت و کوه اقیانوسی به وجود آمد و بادهاي «1» آب از زمین جوشش کرد و بارش بارانهاي شدید شروع شد
کوه پیکري پدید میآورد که بر هم میغلتیدند و به سینهي کشتی نوح برخورد میکردند اما کشتی همچنان به «2» شدید موجهاي
پیش میرفت. 2. نوح چهار فرزند به نامهاي سام، حام، یافث و کنعان داشت که همگی جز کنعان ایمان آوردند و با پدر بر کشتی
پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش «3» . نشستند. البته طبق برخی احادیث، کنعان فرزند همسر نوح بود و فرزند واقعی او نبود
گم شد (سعدي) 3. کنعان فرزند نوح بود و این وظیفهي نوح را دو چندان میکرد؛ از این رو سعی کرد که حتی در آخرین لحظات
او را هدایت کند و وظیفهي پدري و تربیت فرزند را به اتمام برساند. البته برخی مفسران هم بر آناند که کنعان منافقانه خود را کنار
یا این «4» . کشیده، نه در صف مؤمنان بود و نه در صف کافران و همین سبب میشد که نوح گمان کند که او پشیمان شده است
که احتمالًا سخنان نوح با فرزندش قبل ص: 230 از حرکت کشتی و ظاهر شدن امواج کوهپیکر بود، چون
آموزهها و پیامها: 1. در برخورد با امواج پرتلاطم، همراه رهبران الهی باشید تا نجات یابید. «1» . بعید بود بعد از آن کسی نجات یابد
2. انسان نسبت به فرزندانش وظیفهي سنگینتري دارد و باید بیشتر از دیگران در هدایت آنان بکوشد. 3. رهبران الهی مراقب
فرزندان خویش باشند که منحرف نشوند. 4. همنشینی با کافران خطرناك است. *** قرآن کریم در آیهي چهل و سوم سورهي
صفحه 68 از 109
هود بار دیگر به گفتمان نوح و فرزندش و حاکمیت ضابطه بر رابطه اشاره کرده، میفرماید: 43 . قَالَ سَآوِي إِلَی جَبَلٍ یَعْصِ مُنی مِنَ
بزودي به سوي کوهی که » : الْمَ اءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَن رَحِمَ وَحَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ (پسر نوح) گفت
امروز هیچ نگهدارندهاي در برابر فرمان خدا نیست؛ مگر کسی که (خدا بر او) » : نوح) گفت ) «! مرا از آب حفظ میکند پناه میبرم
و موجی میان آن دو حایل شد، و (پسر) از غرقشدگان گردید. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد طوفان نوح دو دیدگاه «! رحم کند
و گزارشهاي «2» وجود دارد: دیدگاه اول آن است که سیلاب همهي کرهي زمین را فرا گرفت. این مطلب موافق ظاهر برخی آیات
تاریخی و زمینشناسی است که از دوران بارانهاي سیلابی یاد میکنند، و برخی احادیث نیز مؤید این مطلب است. دیدگاه دوم آن
است که سیلاب فقط منطقهي خاورمیانه را فراگرفت نه ص: 231 همهي زمین را؛ چراکه قوم نوح در
نیز در قرآن گاهی به معناي منطقهي وسیع یا سرزمین خاص « ارض » منطقهي کوفهي عراق و اطراف آن زندگی میکردند؛ و واژهي
و علاوه بر آن، طوفان نوح براي مجازات قوم سرکش او بود و هیچ دلیلی در دست نیست که دعوت نوح به همهي «1» . آمده است
کره زمین رسیده باشد؛ پس دلیلی براي مجازات بقیهي مردم زمین وجود نداشته است. البته هدف قرآن بیان سرگذشت عبرتآموز
2. فرزند نوح به کوه پناه برد «2» . نوح علیه السلام و قوم اوست و جهانی یا منطقهاي بودن آن تأثیري در آموزههاي تربیتی آن ندارد
تا از عذاب الهی بگریزد. او به اشتباه میپنداشت که کوه میتواند مانع ارادهي الهی شود؛ مانند کسانی که میپندارند ثروت، مقام و
قدرتهاي جهانی و نیروي جسمی و فکري انسان میتواند پناهگاه خوبی برایشان باشد، در حالی که همهي قدرتهاي مادي ناتوان
و متزلزل هستند و بهترین پناهگاه، خودِ خداست که هیچ گاه متزلزل و نابود نمیشود. آموزهها و پیامها: 1. هیچ قدرتی نمیتواند
مانع خواست خدا شود. 2. در برنامههاي الهی، ضابطه و قانون حاکم باشد، نه رابطه و خویشاوندي. 3. به جاي پناه بردن به
قدرتهاي مادي به دامن رحمت الهی پناه ببرید. *** ص: 232 قرآن کریم در آیهي چهل و چهارم
سورهي هود به پایان یافتن عذاب قوم نوح اشاره کرده، میفرماید: 44 . وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَكِ وَیَا سَماءُ أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاءُ
و «! اي زمین، آبت را فرو بر! و اي آسمان، خودداري کن » : وَقُضِ ی الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلی الْجُودِيِّ وَقِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ و گفته شد
«! قوم ستمکار (از رحمت خدا) دور باد » : آب فرو کاست، و کار پایان یافت، و (کشتی) بر (کوه) جُودي قرار گرفت؛ و گفته شد
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه را فصیحترین و بلیغترین آیهي قرآن گفتهاند؛ چراکه عبارات آن کوتاه، زنده، رسا و دلنشین است؛ و
حتی در تاریخ اسلام آمده است که گروهی از کفّار قریش خواستند به مبارزه با قرآن برخیزند و آیاتی مانند آن بیاورند؛ آنها پس
2. مدت «1» . از آمادهسازي مقدمات، هنگامی که به این آیه رسیدند، با تعجب به هم نگاه کردند و مأیوس و منصرف شدند
سرگردانی کشتی نوح را از هفت روز تا شش ماه و زمان آن را از آغاز ماه رجب تا پایان ماه ذي الحجه، یا از دهم ماه رجب تا روز
.4 «3» . 3. طبق احادیث، کشتی نوح به نقاط مختلفی رفت و حتی سرزمین مکه و اطراف کعبه را سیر کرد «2» . عاشورا گفتهاند
نام محلی است که کشتی نوح بر فراز آن پهلو گرفت و در مورد آن چند دیدگاه وجود دارد: « جُودي »
ص: 233 الف) برخی مفسران بر آناند که مقصود از جُودي، هر کوه یا زمین محکم است. ب) برخی دیگر بر آناند که جُودي نام
در شمال عراق؛ و حتی «1» یا الجزیره « آمد » کوهی است نزدیک شهر مُوصل عراق، یا در حدود شام (سوریهي فعلی) و یا نزدیک
در لهجهي کردي و جوردي در زبان یونانی گفتهاند. و نیز حکایت شده که تا زمان بنی عباس، « کاردو » یا « کاردین » نام آن را
تختهپارههاي کشتی نوح در قلّهي این کوه باقی بود و آنچه در احادیث اسلامی حکایت شده که محل پهلو گرفتن کشتی نوح،
ج) برخی صاحبنظران نیز محل کوه جودي را عربستان و در قلمرو «2» . موصل یا نزدیک کوفه بوده موافق همین دیدگاه است
قبیلهي طیّ دانستهاند. د) در قاموس کتاب مقدس (تورات و انجیل) نیز گفتهاند که محل به خاك نشستن کشتی نوح کوههاي
البته برخی صاحبنظران «3» . آرارات است؛ یعنی کوه ماسیس که بین رود ارس و دریاي وان و ارومیه، در ارمنستان واقع است
ترجمه کردهاند. « آرارات » را « اکراد » که «4» میگویند این مطلب از قرن پنجم پیدا شده و ناشی از خطاي در ترجمهي تورات است
صفحه 69 از 109
آموزهها و پیامها: 1. پایان یافتن عذاب به فرمان خداست (همان طور که شروع آن به فرمان اوست). 2. ستمکاري نکنید که از
رحمت الهی دور میشوید. *** ص: 234 قرآن کریم در آیهي چهل و پنجم سورهي هود به درخواست
مؤدبانهي نوح در مورد فرزندش اشاره کرده، میفرماید: 45 . وَنَادَي نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ
پروردگارا! براستی پسرم از خاندان من است؛ و حتماً وعده تو (در » : أَحْکَمُ الْحَ اکِمِینَ و نوح پروردگارش را ندا در داد و گفت
نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از وعدهي الهی در این آیه، همان چیزي «! مورد نجات خانوادهام) حقّ است؛ و تو داورترین داورانی
ما به نوح فرمان دادیم که از هر نوعی از حیوانات، یک جفت بر کشتی سوار » است که در آیهي چهلم همین سوره آمده بود که
البته نوح فکر میکرد که همهي خانواده، از جمله «. کن، و همچنین خانوادهات را، جز آن کسی که به فرمان خدا محکوم است
2. فرزند نوح با حالت نفاق، وضعیت نامشخصی داشت «1» . فرزندش کنعان، نجات مییابند مگر همسر مشرك او که غرق میشود
و هنگامی که در میان امواج قرار گرفت، عاطفهي پدري نوح را به جوش آورد و او را به یاد وعدهي الهی، در مورد نجات
خانوادهاش انداخت؛ از این رو نوح به صورتی مؤدبانه از خدا درخواست نجات او را کرد. 3. نوح علیه السلام در هنگام غرق شدن
فرزندش اعتراض نکرد و نگفت که باید او را نجات میدادي چراکه وعده کرده بودي، بلکه با حالتی مؤدبانه، با یادآوري وعدهي
الهی در مورد نجات خانوادهاش، فرزندش را به عنوان مصداق مشخص کرد و سپس حکم نهایی را به خدا واگذار کرد. تفسیر قرآن
مهر جلد نهم، ص: 235 آموزهها و پیامها: 1. هم چون پیامبران الهی در سخن گفتن با خدا و هنگام طرح درخواستها مؤدب باشید.
2. وعدههاي خدا حق است و تحقّق مییابد. 3. حکم و داوري نهایی را به خدا واگذار کنید که خدا برترین داور است. *** قرآن
کریم در آیهي چهل و ششم سورهي هود با هشدار به نوح علیه السلام، فرزندش را غیرشایسته میخواند و میفرماید: 46 . قَالَ یَانُوحُ
اي نوح! در » : إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ (خدا) فرمود
حقیقت او از خانواده تو نیست؛ [چرا] که او (داراي) کرداري غیر شایسته است! پس آنچه را هیچ علمی بدان نداري، [از من مخواه؛
« فرزند نوح عمل ناشایست » نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه آمده است که «. در واقع من به تو پند میدهم که [مبادا] از نادانان باشی
است؛ یعنی او آن قدر در انجام اعمال ناشایست به پیش رفت که گویی عین آن عمل ناشایست شد؛ و این نوعی مبالغه در گفتار
پسر کو رها کرد رسم پدر تو بیگانه خوان و مخوانش پسر (فردوسی) 2. تعبیر این آیه به (عمل ناشایست) فرزند نوح علیه «1» . است
السلام اشاره دارد که سراپا غرق در فساد و تباهی بود، پس گناه او ساده و سطحی نبود و امکان شفاعت تفسیر قرآن مهر جلد نهم،
ص: 236 در مورد او وجود نداشت. 3. برخی احتمال دادهاند که فرزند ناصالح نوح، فرزندي نامشروع بود. اما در این آیه رابطهي
فرزند بودن او نفی نشده است، بلکه فقط گفته شده که کردار و عمل این فرزند از تو فاصله گرفته است. و در احادیث نیز از امام
رضا علیه السلام حکایت شده است که او فرزند پدرش بود، اما هنگامی که گناه کرد، خدا او را از پدرش نفی کرد. سپس
4. در احادیث نیز، همانند این آیه، پیوند «1» . فرمودند: همین گونه، کسانی که از ما باشند ولی اطاعت خدا را نکنند، از ما نیستند
مکتب و عقیده اصل، و پیوندهاي خویشاوندي فرع شمرده شده است؛ براي مثال، در مورد سلمان فارسی، که از نژاد عرب نبود،
ولی در مورد برخی دیگر افراد آمده است که از ما نیستند و یا مسلمان نیستند، که در این جا به ،«. او از ما اهل بیت است » : فرمودند
برخی احادیث اشاره میکنیم: الف) از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که هر کس که با برادر مسلمانش خیانت و تقلّب
کند از ما نیست. ص: 237 ب) همچنین از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که بدانید کسی که
مردم او را به خاطر دوري از شر او گرامی میدارند، از من نیست. ج) از امام صادق علیه السلام حکایت شده که هر کس مال
مؤمنی را به گناه بخورد، دوست من نیست. د) از امام کاظم علیه السلام حکایت شده که هر کس هر روز به حساب خویش نرسد،
اي مسلمانان کمکم » از ما نیست. ه) از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که هر کس صداي انسانی را بشنود که فریاد میزند
اما در حقیقت این «. از افراد نادان مباش » 5. این آیه به نوح علیه السلام اندرز داده که «1» . و پاسخ نگوید، مسلمان نیست «. کنید
صفحه 70 از 109
نصیحت که در قرآن نقل شده، براي همهي انسانهاست. آموزهها و پیامها: 1. پیوند مکتبی مقدم بر پیوند خویشاوندي است. 2. در
صف نادانان قرار نگیرید (و هم چون آنان سخن نگویید). *** قرآن کریم در آیهي چهل و هفتم سورهي هود به پاسخ
عذرخواهانهي نوح علیه السلام اشاره کرده، میفرماید: 47 . قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِی
پروردگارا! براستی من به تو پناه میبرم که از تو چیزي را که بدان هیچ علمی ندارم، » : وَتَرْحَمْنی أَکُن مِنَ الْخَاسِرِینَ (نوح) گفت
نکتهها و اشارهها: «. بخواهم؛ واگر مرا نیامرزي، و بر من رحم نکنی، ص: 238 از زیان کاران خواهم بود
1. عوامل متعددي موجب شد که نوح علیه السلام براي فرزندش طلب نجات نماید: اولًا، فرزند ناخلف نوح، وضع مشخصی نداشت
و منافقانه برخورد میکرد؛ او گاهی با مؤمنان و گاهی با کافران بود؛ ثانیاً، احساس مسئولیت شدید نوح در برابر فرزند و عاطفهي
و ثالثاً نوح فکر میکرد که منظور از وعدهي نجات «1» ؛ پدري و علاقهي طبیعی او سبب شد که از خدا درخواست نجات او را بکند
خانوادهاش (که در آیهي چهلم سورهي هود ذکر شده است)، همهي خانواده، جز همسر بیایمان اوست؛ لذا در مورد فرزندش
درخواست نجات داشت. بنابراین، اگر نوح میدانست که فرزندش کافر شده و مشمول وعدهي نجات نیست، هرگز تقاضاي بخشش
.2 «2» . او را نمیکرد، همان طور که در مورد همسرش درخواست نجات نکرد و در مورد کافران دیگر نفرین سختی کرد
درخواست نوح علیه السلام براي نجات فرزندش گناه نبود، اما موقعیت رسالت ایجاب میکرد که بیش از این مراقب گفتار خود
باشد. این درخواست نوعی ترك اولی براي او بود و از این رو از خدا تقاضاي بخشش کرد. 3. این آیه ادب پیامبران را در برابر
پروردگار به نمایش میگذارد که در برابر هشدار الهی، سراسیمه به او پناه برده، تقاضاي آمرزش و رحمت میکنند. آموزهها و
پیامها: 1. از خشم خدا به خود خدا پناه ببرید که بیمه کنندهي انسان است. 2. بدون آمرزش و رحمت الهی، انسان زیان کار
میشود. 3. چیزي را که به جوانب آن آگاهی ندارید، از خدا نخواهید. *** ص: 239 قرآن کریم در
آیهي چهل و هشتم سورهي هود به نوح مژدهي سلامتی و برکت میدهد و میفرماید: 48 . قِیلَ یَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَکَاتٍ عَلَیْکَ
اي نوح فرود آي، با سلامتی از طرف ما و برکاتی که بر » : وَعَلَی أُمَمٍ مِمَّن مَعَکَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ گفته شد
تو و بر گروههایی است، که با تواند. و امّتهایی (از نسل آنان هستند) که بزودي برخوردارشان خواهیم ساخت، سپس عذاب
نکتهها و اشارهها: 1. در اثر سیلاب عظیم و عذاب الهی، سرزمین قوم نوح درهم کوبیده شد «. دردناکی از سوي ما به آنان میرسد
و طبعاً مراتع و باغها ویران شد و ممکن بود نوح و یارانش زندگی سختی در پیش داشته باشند، اما به آنها امید داده شد که درهاي
برکات الهی به روي آنان گشوده خواهد شد. 2. پس از سیلاب، باتلاقها و مردابهایی پیدا میشود که سلامتی انسان را به خطر
جمع « امَم » . میاندازد؛ از این رو به قوم نوح اطمینان داده شد که خطري شما را تهدید نمیکند و محیطی سالم خواهید داشت. 3
امت است. این تعبیر یا اشاره به گروههاي حیواناتی است که در کشتی همراه نوح بودند و یا اشاره به انسانهاي همراه اوست که هر
کدام منشأ قبیله و امتی شدند. 4. بر اساس این آیه، برنامهي دادن نعمت به ملتها و امتحان و مجازات سرکشان همچنان ادامه
خواهد داشت. این واقعیت هم اکنون نیز در میان کشورهاي سرمایهداري غرب و مستکبران جهان به چشم میخورد که هر چه خدا
نعمت به آنان میدهد سپاسگزاري نمیکنند، بلکه گرفتار غفلت و فساد و ستمکاري میشوند؛ در نتیجه عذاب الهی در دنیا به
صورتهاي ص: 240 مختلف هم چون جنگهاي جهانی آنها را گرفتار کرد و در آخرت به وسیلهي
آتش دوزخ، دامان آنان را خواهد گرفت. آموزهها و پیامها: 1. سنّت و روش خدا بر دادن نعمت (و امتحان) و مجازات استوار
منحصر در قوم نوح نیست و در آینده نیز ادامه مییابد. 3. با رهبران الهی «1» است. 2. پالایش انسانیت و انتخاب اصلح نوع انسانی
باشید تا سلامت و برکات الهی شامل حال شما شود. ***
سرگذشت هود(ع)
صفحه 71 از 109
قرآن کریم در آیهي چهل و نهم سورهي هود اشارهاي کلی به سرگذشت نوح میکند و با نتیجهگیري از آن میفرماید: 49 . تِلْکَ
مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْکَ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَۀَ لِلْمُتَّقِینَ این [مطلب از خبرهاي بزرگ غیب
است در حالی که آن را به سوي تو وحی میکنیم؛ (و) پیش از این، هیچگاه تو و قومت، اینها را نمیدانستید. پس شکیبایی کن!
[چرا] که فرجام (نیک) براي پارسایان (خودنگهدار) است. نکتهها و اشارهها: 1. بیان سرگذشت واقعی و بدون تحریف پیامبران،
تنها از طریق وحی ممکن است، وگرنه تاریخ پیشینیان آن قدر با افسانهها آمیخته است که شناخت حق از باطل در آن ممکن نیست.
2. پیامبران الهی از طریق وحی الهی از غیب آگاه میشدند، ولی اندازهي ص: 241 آن به خواست خدا
بستگی داشت. 3. این آیه با اشاره به سرگذشت نوح و مشکلات او، به پیامبر صلی الله علیه و آله دلداري میدهد و او را به
شکیبایی دعوت میکند؛ یعنی بیان این سرگذشتها هم درس و آموزهاي براي مسلمانان و هم سبب تسلّی خاطر پیامبر صلی الله
علیه و آله و آنان است تا در مبارزه با طاغوتها آمادهتر شوند و از مشکلات نهراسند و به پیروزي نهایی امیدوار باشند. آموزهها و
پیامها: 1. بیان سرگذشت صحیح پیامبران پیشین، نشانهي حقانیّت قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله است. 2. فرجام نیک و پیروزي
نهایی از آنِ پارسایان خودنگهدار و شکیباست. 3. از سرگذشت حضرت نوح عبرت بگیرید و در راه حق شکیبا باشید. *** قرآن
کریم در آیهي پنجاهم سورهي هود با اشاره به رسالت توحیدي حضرت هود علیه السلام براي قوم عاد میفرماید: 50 . وَإِلَی عَادٍ
را (فرستادیم)؛ گفت: « هود » أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ یَاقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُم مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ و به سوي (قومِ) عاد، برادرشان
. اي قوم [من ! خدا را پرستش کنید، که هیچ معبودي جز او براي شما نیست؛ شما جز دروغ پردازان نیستید. نکتهها و اشارهها: 1 »
هود پیامبري بود که براي ارشاد قوم عاد فرستاده شد. سرگذشت این پیامبر الهی در قرآن مکرر آمده است. بخشی از آن در آیات
و در این سوره نیز مطالبی در مورد این پیامبر میخوانیم. «1» 65 تا 72 سورهي ص: 242 اعراف بیان شده
یاد شده است و « برادر قوم عاد » نامیدهاند. 2. در این آیه از هود پیامبر با عنوان « هود » به مناسبت همین آیات است که این سوره را
شاید بدین سبب که هود از قوم عاد بود و عرب همهي «2» ؛ این تعبیر در مورد صالح، شعیب، نوح و لوط پیامبر نیز به کار رفته است
« توحید و نفی شرك » افراد قبیله را برادر میخواند و یا آن که هود رفتاري برادرانه با قوم خود داشت. 3. پیام هود و رسالت او در
و ریشهي همهي اصلاحات است؛ چراکه توحید منشأ وحدت جامعه و «3» خلاصه میشود و این منطق و هدف همهي پیامبران الهی
همکاري و ایثار؛ و شرك منشأ پراکندگی، تعارض، خودکامگیها و انحرافات است. 4. پیامبران الهی به سوي توحید معبود و
توحید کلمه و توحید در عمل و توحید جامعه فرا میخواندند، تا انسانهاي موحد هم چون قطرهاي در دریاي جامعه حل شوند و
5. بتپرستی، نوعی تهمت و دروغ بستن بر خداست؛ زیرا بتها قدرتی ندارند و موجوداتی «4» . جامعهاي انسانی و واحد پدید آید
بیارزشاند و چه تهمتی بالاتر از این که براي چنین موجوداتی این همه مقام قایل شوند. اساساً بتپرستی نوعی خیالپرستی تفسیر
قرآن مهر جلد نهم، ص: 243 است؛ چراکه غیر از خدا معبودي وجود ندارد تا پرستش شود. آموزهها و پیامها: 1. توحید پیام اساسی
پیامبران الهی است. 2. پرستش غیر خدا، تهمتی بیش نیست. 3. رفتار رهبران الهی و مبلغان دینی با مردم، برادرانه باشد. *** قرآن
. کریم در آیهي پنجاه و یکم سورهي هود به بینیازي هود پیامبر از مردم اشاره کرده و با دعوت مردم به خردورزي میفرماید: 51
یَاقَوْمِ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَی الَّذِي فَطَرَنی أَفَلَا تَعْقِلُونَ اي قوم [من ! از شما هیچ پاداشی بر این (رسالت) نمیطلبم،
پاداشِ من، جز بر [عهده کسی که مرا آفریده، نیست؛ آیا (غافلید) و خردورزي نمیکنید؟! نکتهها و اشارهها: 1. هود پیامبر علیه
السلام به قوم خود اعلام کرد که خروش او براي رسیدن به مقام و ثروت نیست و این یکی از نشانههاي رهبران راستین الهی است
که از مردم بینیازند و فقط از خدا پاداش میطلبند. 2. رهبران بشریت، به ویژه رهبران مذهبی از مردم چیزي درخواست نکنند،
وگرنه آزادي خود را از دست میدهند و نیازها هم چون زنجیري آنان را تحت فشار قرار میدهد و به کژراهه میکشاند و یا در
معرض تهمت قرار میدهد. از این روست که در اسلام صندوق بیت المال تشکیل شده تا رهبران دینی و مبلغان مذهبی از آن
صفحه 72 از 109
استفاده کنند و نیازمند مردم نباشند. 3. این آیه مردم را تشویق میکند که در حالات هود بیندیشند تا بفهمند که اگر او پیامبر نبود،
دعوت به خود میکرد و به دنبال مقام و ثروت میرفت و حال که چنین نیست، پس فردي پاكباخته است که براي اطاعت فرمان
حق تلاش میکند. ص: 244 آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی، هدف مادي و سودجویانه ندارند. 2. با
خردورزي به حقانیّت پیامبران پی ببرید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و دوم سورهي هود به رابطهي امور معنوي با برکات مادي
زندگی بشر اشاره کرده، میفرماید: 52 . وَیَاقَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُم مِدْرَاراً وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَی قُوَّتِکُمْ وَلَا
تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ و اي قوم [من ! از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به سوي او باز گردید، تا (بارانِ) آسمان را پی در پی بر شما
در اصل به معناي ریزش « مِدرار » . نکتهها و اشارهها: 1 «. فرو فرستد؛ و شما را نیرویی بر نیرویتان بیفزاید. و خلافکارانه روي بر نتابید
شیر از پستان است و به همین مناسبت به ریزش باران از آسمان نیز مدرار گفته شده است. جالب آن است که در آیه نمیفرماید:
باران را از آسمان بر شما میبارد، بلکه میفرماید: آسمان را پی در پی بر شما فرو میریزد؛ یعنی آن قدر باران میبارد که گویی
همهي آسمان در حال ریزش است. 2. این آیه به پیوند مسائل معنوي و مادي اشاره دارد و استغفار و توبه را مایهي بارش باران و
آبادانی و افزایش نیروها معرفی میکند. البته این رابطه کاملًا مجهول و ناشناخته نیست و با دقت در جامعههاي بشري روشن میشود
که هر گاه جامعهاي آلوده به گناه، هوس، خیانت، دزدي، جنگ و ستمکاري شود، آن جامعه رو به ویرانی میرود و جامعهاي که با
.3 روح توحیدي و همکاري و انفاق شکل گیرد، رو به آبادي میرود و پربرکت میشود. ص: 245
مقصود از اضافه شدن نیروها در این آیه، یا فزونی نیروي انسانی جامعه و یا فزونی نیروهاي مادي، علاوه بر نیروهاي معنوي است؛
البته تعبیر آیه مطلق است و شامل هرگونه افزایش نیروي مادي و معنوي میشود. 4. هود پیامبر علیه السلام مردم و قوم خود را به
استغفار و توبه فرا میخواند. این مطلب اشاره دارد که توبهي همگانی مردم و تحوّل جامعه، زمینهساز امداد الهی است. آموزهها و
پیامها: 1. مسائل معنوي و اخلاقی، تأثیرات سازندهاي در زندگی مادي و رشد اقتصادي بشر دارد. 2. استغفار نمایید و به خدا توجه
کنید که سبب آبادي زندگی مادي شما میشود. *** قرآنکریم در آیهي پنجاه و سوم سورهي هود به بهانه جوییهاي قوم عاد
اي هود! هیچ » : اشاره کرده، میفرماید: 53 . قَالُوا یَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَۀٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِکِی آلِهَتِنَا عَن قَوْلِکَ وَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ گفتند
دلیل روشنی براي ما نیاوردهاي، و ما به خاطر سخن تو، معبودان (و بتهاي) مان را ترك نمیکنیم؛ و ما تصدیق کننده تو نیستیم!
نکتهها و اشارهها: 1. این حقّ طبیعی هر ملّتی است که از مدعی نبوّت، دلیل و معجزه بخواهند تا اثبات شود که او نبی واقعی است نه
مدعی دروغین پیامبري. از این رو پیامبران الهی با دلایل روشن و معجزات به سوي مردم میرفتند. هود نیز این گونه بوده است.
ص: 246 اما قوم عاد مردمی لجوج و سرکش بودند و از این رو به دلایل هود توجه نمیکردند و یا
. معجزات او را سحر میشمردند و او را متّهم به جنون میکردند و با این بهانهها اصرار داشتند که بر بتپرستی خود باقی بمانند. 2
یا نفی دلیل عقلی است (در صورتی که هود پیامبر مردم را به طرف توحید و نفی شرك فرا ،« بَیّنه » مقصود قوم عاد از نفی
میخواند، و این مطلب دلایل عقلی داشت)؛ و یا نفی معجزه بود، که باید گفت اثبات توحید و نفی شرك مطلبی منطقی و عقلی
هر چند حضرت هود معجزات هم داشته است.) 3. شرك و بتپرستی که خلاف فطرت و عقل است ) «1» است و محتاج معجزه نبود
نیاز به دلیل دارد؛ یعنی این مشرکان قوم عاد بودند که میبایست براي اثبات حقانیت شریکان خدا دلیل میآوردند، ولی آنان بر
عکس عمل میکردند و از هود دلیل میخواستند. 4. این آیه به خوبی نشان میدهد که قوم عاد مردمی لجوج و بهانهجو بودند که
به دنبال دلیل و معجزه نبودند و از این رو با اصرار میگفتند: ما براساس سخنان تو (هر چند منطقی باشد) دست از معبودها (و
بتهایمان) برنمیداریم. آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی بدانند که مشرکان در برابرشان سرسختانه موضعگیري و بهانهجویی
میکنند (پس آماده باشند). 2. از برخورد منفی قوم عاد با پیامبرشان درس عبرت بگیرید (و راه آنان را نپویید). *** تفسیر قرآن
مهر جلد نهم، ص: 247 قرآن کریم در آیات پنجاه و چهارم و پنجاه و پنجم سورهي هود تهمت مشرکان به هود پیامبر و پاسخ
صفحه 73 از 109
کوبندهي او را بیان کرده، میفرماید: 54 و 55 . إِن نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّی بَرِيءٌ مِمَّا
بعضی معبودان ما، سوء قصدي به » : تُشْرِکُونَ* مِن دُونِهِ فَکِیدُونِی جَمیعاً ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ (درباره تو چیزي) جز این نمیگوییم که
در حقیقت من خدا را به گواهی میگیرم، (شما نیز) گواه باشید که من نسبت به آنچه غیر از او، » : هود) گفت ) «. (عقل) تو کردهاند
شریک (خدا) قرار میدهید، بیتعهدم.* پس همگی براي من نقشه بکشید؛ سپس [مرا] مهلت مدهید. نکتهها و اشارهها: 1. قوم عاد
میپنداشتند که بتهاي سنگی و چوبی که جان و شعور ندارند، میتوانند عقل کسی را بگیرند. آنان بدون هیچ دلیلی به هود پیامبر
تهمت جنون میزدند. 2. همواره مخالفان در برابر دلایل و معجزات پیامبران الهی به آنان تهمت جنون میزدند؛ زیرا آنان
سنتشکن بودند و با خرافات مبارزه میکردند. این تهمتی است که به همهي مصلحان جهان و مردان نیکاندیش و انقلابی
میزدند. 3. هود پیامبر علیه السلام پاسخی کوبنده و منطقی به مشرکان داد؛ یعنی صریحاً اعلام کرد که من به جنگ بتها
و همین «1» برخاستهام و از آنان بیزارم؛ پس اگر آنها قدرتی دارند، همگی براي من نقشه بکشید تا مرا نابود کنید و مهلتم ندهید
مبارزهطلبی هود دلیل حقانیّت او بود. ص: 248 آموزهها و پیامها: 1. مخالفان (در طول تاریخ) به مردان
الهی تهمت میزدند، ولی رهبران الهی از آنان نمیهراسیدند. 2. رهبران الهی با استقامت و صراحت در برابر شرك و خرافات
موضعگیري کنند و آنها را نفی نمایند. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و ششم سورهي هود با اشاره به قدرت بیپایان و عدالت
خدا و توکّل هود بر او میفرماید: 56 . إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُم مَا مِن دَابَّۀٍ إِلَّا هُوَ آخِذُ بِنَاصِ یَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَی صِ رَاطٍ مُسْتَقِیمٍ
[چرا] که من، بر خدا، پروردگار من و پروردگار شما، توکّل کردهام؛ هیچ جنبندهاي نیست مگر این که او، زمامش را گرفته است.
گرفتن موي » در اصل به معناي موي جلوي سر است، و « ناصِیه » . به درستی که پروردگار من بر راه راست است. نکتهها و اشارهها: 1
کنایه از تسلّط بر چیزي است، چون در این هنگام قدرت مقاومت از او سلب میشود؛ یعنی خدا بر همهي جنبندگان مسلّط « پیش سر
تعبیر زیبایی در مورد قدرت ،«. پروردگار من بر راه مستقیم است » 2. تعبیر «1» . است و هیچ موجودي در برابر او تاب مقاومت ندارد
آمیخته با عدالت پروردگار است؛ چراکه قدرتمندان غالباً زورگو و ستمگرند و از جادهي عدالت خارج میشوند، اما خدا با همهي
3. این آیه در حقیقت هشداري به قدرت بیپایانش، بر طریق عدالت، نظم و حساب است. ص: 249
مشرکان قوم عاد است. هود پیامبر اعلام میکند من بر پروردگار جهانیان که همهي قدرتها به دست اوست، تکیه دارم، پس
مواظب باشید که حمله به من، حمله به پروردگار جهانیان است. 4. نکتهي جالب این است که هود علیه السلام بر پروردگار بودن
خدا براي خودش و مشرکان تأکید میکند تا نشان دهد که پروردگار آنها بتها نیستند. آموزهها و پیامها: 1. با توکل بر خدا
میتوان در برابر همهي مستکبران جهان ایستاد. 2. خدا بر همه چیز تسلّط دارد و قدرت او بر عدل استوار است. 3. هرگاه دشمنان از
قهر سخن گفتند، شما هم از قدرت بیهمتاي الهی سخن بگویید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و هفتم سورهي هود اعلام
میکند که هود مأمور به وظیفه است و با هشدار به مخالفان میفرماید: 57 . فَإِن تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُم مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَیَسْتَخْلِفُ
رَبِّی قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَیْئاً إِنَّ رَبِّی عَلَی کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ و اگر روي بر تابید، پس یقیناً آنچه را بدان به سوي شما فرستاده شده
بودم، به شما رساندم؛ و پروردگارم گروهی غیر از شما را جانشین [شما] میکند؛ و هیچ چیزي به او زیان نمیرسانید؛ [چرا] که
نکتهها و اشارهها: 1. هود پیامبر علیه السلام به قومش اشاره کرده که من مأمور به وظیفهام و «. پروردگارم بر هر چیزي نگهبان است
پیام خود را به شما رساندم و همین انجام وظیفه پیروزي من است؛ پس اگر شما دعوت مرا نپذیرید، شکستی براي من به شمار
2. در این آیه به این سنت و قانون آفرینش اشاره شده است که هرگاه ملتی لیاقت نمیآید. ص: 250
یعنی ،« حفیظ » هدایت و نعمتهاي الهی را نداشته باشند، خدا آنها را از میان برمیدارد و ملّتی لایق به جاي آنان مینشاند. 3. خدا
نگهدارندهي همه چیز و همهي حسابهاست، نه فرصت را از دست میدهد و نه دوستان و موقعیتها را فراموش میکند؛ حساب
. چیزي از علم او بیرون نیست و او بر هر چیز مسلّط است. آموزهها و پیامها: 1. پیامبران مأمور به وظیفهاند، نه مأمور به نتیجه. 2
صفحه 74 از 109
رهبران الهی از رويگردانی مردم نهراسند، ولی به آنان اتمام حجّت کنند. 3. ملتهاي ناسپاس اگر قدر نعمتها و رهبران الهی را
ندانند، خدا ملتی دیگر جانشین آنان میکند. 4. مخالفان نمیتوانند به خدا زیانی برسانند؛ چراکه خدا نگهدارندهي حساب همه چیز
است. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و هشتم سورهي هود به عذاب قوم عاد و نجات هود پیامبر و مؤمنان اشاره کرده، میفرماید:
58 . وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا هُوداً وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَ ۀٍ مِنَّا وَنَجَّیْنَاهُم مِنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ و هنگامی که فرمان (عذاب) ما فرا رسید، هود
و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمتی از جانبمان نجات دادیم؛ و آنان را از عذابی سخت، نجات بخشیدیم. تفسیر قرآن
مهر جلد نهم، ص: 251 نکتهها و اشارهها: 1. برخی مفسران بر آناند که در تاریخ دو گروه با عنوان قوم عاد بودهاند: نخست
قبیلهاي از انسانهاي ماقبل تاریخ که در عربستان زندگی میکردند، سپس خود و آثارشان از میان رفتند و در قرآن از آنها با عنوان
زندگی « یمن » یا « احقاف » و دوم قوم عادي که در حدود 700 سال قبل از میلاد مسیح در سرزمین «1» . عادٍ الاولی یاد میشود »
میکردند و انسانهایی بلندقامت و پرقدرت و جنگآور بودند. آنان در سرزمین آباد و سرسبز و پیشرفتهاي زندگی میکردند. اما
هنگامی که غرور و غفلت و شرك دامان آنان را گرفت و با هود پیامبر درگیر شدند و او را تکذیب کردند، گرفتار عذاب الهی
و قصرهایشان را «2» شدند. عذاب قوم عاد آن بود که طوفان شدید و کوبندهاي به مدت هفت شب و شش روز بر آنان مسلّط شد
درهم کوبید و اجسادشان بر زمین افتاد؛ اما هود و مؤمنان که حدود چهار هزار نفر بودند، نجات یافتند و این درس عبرتی براي
ما نجات دادیم) دوبار در این آیه تکرار شده است. برخی مفسران قرآن بر آناند که این تعبیر در ) « نَجّینا » آیندگان شد. 2. تعبیر
مرحلهي اول اشاره به نجات از مجازات دنیا و در مرحلهي دوم اشاره به رهایی از عذاب آخرت است. شاهد این تفسیر آن است که
3. نکتهاي که این آیه بدان اشاره دارد این است که مؤمنان «3» . معمولًا در مورد عذاب آخرت به کار میرود « عذاب غلیظ » تعبیر
همراه پیامبر نجات یافتند؛ یعنی آنان علاوه بر ایمان، همراه پیامبر و حامی و پیرو او بودند. ص: 252
آموزهها و پیامها: 1. نزول عذاب و نجات از آن به دست خداست. 2. لطف خدا شامل حال پیامبرش و مؤمنان میشود و از عذاب
نجات مییابند. 3. ایمان آورید و همراه رهبران الهی باشید، تا اهل نجات گردید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و نهم سورهي
هود به گناهان قوم عاد اشاره کرده، میفرماید: 59 . وَتِلْکَ عَادٌ حَجَ دُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنیدٍ و این
بود که نشانههاي پروردگارشان را انکار کردند؛ و فرستادگانش را نافرمانی نمودند، و از فرمانِ هر زورگوي ستیزهگر « عاد » ( (قومِ
در این آیه به معناي سرزنش به کار «1» در مورد سرزنش و ستایش هر دو به کار میرود « جبّار » . پیروي کردند. نکتهها و اشارهها: 1
رفته است، یعنی کسی که پیرو فرمان عقل نیست و دیگران را به پیروي خود مجبور میسازد و یا میخواهد نقصهاي خود را با
به کسی گفته میشود که فوقالعاده با حق مخالف است و این صفت مستکبران و « عَنید » . ادعاهاي تکبّرآمیز جبران کند. 2
به صورت جمع آمده است، با این که هود، پیامبر قوم عاد بود؛ این بدان « رُسُل » .3 طاغوهاست. ص: 253
سبب است که همهي پیامبران به سوي یک واقعیت و هدف، یعنی توحید، دعوت میکنند و انکار یک پیامبر در حکم انکار همهي
پیامبران است؛ و یا این که هود مردم را به ایمان به پیامبران پیشین نیز فرا میخواند و آنان انکار میکردند. البته هر دو احتمال در
تفسیر آیه قابل جمع است. 4. قوم عاد به خاطر سه گناه گرفتار عذاب الهی شدند: الف) انکار آیات و نشانههاي پروردگار؛ ب)
مخالفت با پیامبران؛ ج) پیروي از ستمگران و دشمنان حق. البته این سه گناه همراه هم است؛ یعنی اگر کسی آیات الهی را پذیرفت،
پیرو پیامبر صلی الله علیه و آله میشود و با ستمگران مخالفت میکند و اگر کسی منکر آیات الهی شد، از پیامبران پیروي نمیکند
و دنبالهرو ستمگران و طاغوتها میشود. آموزهها و پیامها: 1. از سرنوشت قوم عاد عبرت بگیرید و راه آنان را نپویید (که فرجامی
عذابآلود دارد). 2. انکار آیات الهی و نافرمانی در برابر رهبران الهی و پیروي از جبّاران، موجب سقوط و علت نزول عذاب الهی
است. *** قرآن کریم در آیهي شصتم سورهي هود به قوم عاد لعنت میفرستد و میفرماید: 60 . وَأُتْبِعُوا فِی هذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَۀً وَیَوْمَ
الْقِیَامَۀِ أَلا إِنَّ عَاداً کَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْداً لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ ص: 254 و در این دنیا و روز رستاخیز، لعنتی در پی
صفحه 75 از 109
آنان روانه شده است. آگاه باشید که (قوم) عاد به پروردگارشان کفر ورزیدند. هان، عاد (یعنی) قوم هود (از رحمت خدا) دور باد!
و نفرین شعارگونهاي است در «1» در مورد قوم عاد، ثمود، مَدْین، ستمگران و کافران آمده است « بُعداً » نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
مورد کسانی که گناه بزرگی مرتکب شده و بدین خاطر از رحمت خدا دور شدهاند. این تعبیر شامل دوري از رحمت خدا،
سعادت، و خیر و برکت میشود و در حقیقت بازتاب فکر و عمل آنهاست که در درون از خدا و خلق دور شدهاند. 2. در این آیه،
معرفی شدهاند. این علاوه بر تأکید، اشاره به آن دارد که آنان همان کسانی هستند که هود، « قوم هود » و « عاد » قوم عاد با دو عنوان
پیامبر دلسوزشان را ناراحت کردند و بدین سبب از رحمت خدا دور شدند. 3. در آیهي قبل آمده بود که قوم عاد از فرمان هر
ستمگر دشمنِ حق پیروي میکردند و در این آیه آمده است که لعنت الهی به دنبال آنان خواهد آمد. آموزهها و پیامها: 1. پیروي
از ستمگران حقستیز، لعنت الهی را در دنیا و آخرت به دنبال دارد. 2. کفر نورزید که دوري از رحمت الهی را به دنبال دارد. ***
ص: 255 قرآن کریم در آیهي شصت و یکم سورهي هود سرگذشت صالح پیامبر علیه السلام را بیان
میکند که به توحید و توبه فرا میخواند و میفرماید: 61 . وَإِلَی ثَمُودَ أَخَ اهُمْ صَالِحاً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُم مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ هُوَ
را « صالح » برادرشان ،« ثمود » ( أَنشَأَکُم مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیَها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ و به سوي (قومِ
اي قوم [من ! خدا را پرستش کنید، که هیچ معبودي جز او براي شما نیست. او شما را از زمین پدید آورد؛ و » : (فرستادیم)؛ گفت
سازندگی آن را به شما وا گذاشت. پس از او آمرزش بخواهید، سپس به سوي او باز گردید، [چرا] که پروردگار من نزدیک، [و]
وادِي القُري ، بین مدینه و شام زندگی میکردند » در سرزمین « ثَمُود » نکتهها و اشارهها: 1. قوم «. اجابت کننده (درخواستها) است
و شغل آنان کشاورزي و باغداري بود. حضرت صالح پیامبر براي هدایت این قوم برانگیخته شد و براي آنان شتري به عنوان معجزه
و به همین سبب در اثر عذاب صیحهي آسمانی از پاي درآمدند و صالح و مؤمنان قوم ثمود نجات «1» آورد، که آن را کشتند
2. برنامه و هدف اساسی صالح، همان برنامهي «2» . یافتند. در آیات متعددي از قرآن به سرگذشت این پیامبر الهی اشاره شده است
اصولی همهي پیامبران، یعنی فرا خواندن به توحید و نفی شرك بود؛ چون ریشهي تمام سعادتهاي بشر توحید، و ریشهي تمام
به عنوان برادر قوم ثمود یاد شده است؛ یا به خاطر تفسیر قرآن مهر جلد « صالح » رنجها و انحرافات شرك است. 3. در این آیه از
نهم، ص: 256
سرگذشت صالح(ع)
آن که صالح از نژاد عرب و اهل قبیلهي ثمود بود و یا به خاطر آن که رفتاري برادرانه با آنان داشت. 4. مقصود از پیدایش انسانها
از زمین، آن است که آفرینش غیر مستقیم همهي انسانها از خاك است؛ یعنی گیاهان، گوشت حیوانات و پدر و مادر که عوامل
حیات انسان هستند، همه از عناصر خاك بر آمدهاند؛ و یا مقصود آن است که نسل همهي انسانها به آدم علیه السلام بازمیگردد،
که او از خاك آفریده شده است. 5. پیدایش وجود عالی انسان با این خلقت بدیع، از خاكِ بیمقدار و بیارزش، خود از عجایب
و « استَعْمَرَکُم » هستی و نشانهي آفرینندهاي داناست و از این روست که عقل اجازه نمیدهد انسان غیر خدا را بپرستد. 6. تعبیر
استعمار، در اصل به معناي واگذاري آبادي و سازندگی زمین به دیگران است؛ یعنی خدا وسایل سازندگی و آبادانی زمین را در
از واژههاي زیباي فرهنگ بشري است که مفهوم آن تغییر یافته و تحریف شده است. در « استعمار » .7 «1» . اختیار انسان گذارده است
جهان کنونی، استعمار به معناي تسلّط قدرتهاي جهانی بر سیاست، اقتصاد و دستگاه نظامی ملتهاي ضعیف است که منتهی به
غارت سرمایههاي حیاتی آن کشورها میشود. پدیدهي شوم استعمار در چند قرن اخیر سرنوشت سیاهی براي بسیاري از ملتهاي
و در دهههاي اخیر چهرههاي جدید استعمار فرهنگی و تبلیغاتی رخ نموده است و تهاجم فرهنگی عظیمی «2» ؛ جهان رقم زده است
از طرف ص: 257 مستکبران جهانخوار، علیه ملتهاي مظلوم جهان شروع شده است که بیداري و
صفحه 76 از 109
هوشیاري جوانان این کشورها میتواند این توطئهي جدید استعمارگران را خنثی سازد. 8. این آیه نمیفرماید که خدا زمین را آباد
کرد و در اختیار شما گذاشت، بلکه میفرماید: عمران و سازندگی زمین را به شما وا گذاشت. و این مطلب در مورد همهي
نسلهاي بشر صادق است؛ خدا زمین مساعد و آب و نیرو و عمر طولانی در اختیار انسان گذاشته است تا به سازندگی زمین
بپردازد. 9. براي سازندگی و عمران، باید به ملت مجال داد و کارها و وسایل را در اختیار آنها گذاشت، تا خودشان اقدام به
سازندگی کنند. 10 . قوم ثمود زمینهاي آباد و باغهاي پر نعمت داشتند و کشاورزيشان پیشرفت کرده بود و خدا به آنان
عمرهاي طولانی و اندامهاي قوي داده بود، به طوري که در دل کوهها و از سنگها خانههاي محکم میساختند. 11 . خدا نزدیک و
پاسخگوي بشر است؛ البته نزدیکی خدا به معناي حضور او در همه جا و همیشه است؛ او جسم نیست و مکان ندارد. آموزهها و
پیامها: 1. مبلّغ دین از خود مردم (منطقه) باشد و رفتاري برادرانه با آنان داشته باشد. 2. فلسفهي پرستش خدا، سپاس آفرینش و
نعمتهاي اوست. 3. خدا میخواهد شما زمین را آباد کنید و به سازندگی آن بپردازید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و دوم
سورهي هود به پاسخ شکآفرین قوم ثمود اشاره کرده، میفرماید: 62 . قَالُوا یَا صَالِحُ قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوّاً قَبْلَ هذَا أَتَنْهَانَا أَن نَعْبُدَ مَا
اي صالح! براستی پیش از این، در » : یَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ ص: 258 گفتند
میان ما، مایهي امید بودي؛ آیا ما را منع میکنی که آنچه را پدرانمان میپرستند، بپرستیم؟! در حالی که ما قطعاً در مورد آنچه ما را
نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان قوم ثمود کوشیدند تا از یک عامل «. به سوي آن فرا میخوانی، در شکی تردیدآمیز هستیم
روانشناختی براي تأثیرگذاري بر صالح پیامبر استفاده کنند. آنان مقام و موقعیت گذشتهي صالح را به او یادآوري کردند که مورد
مشورت و خیرخواه و دلسوز و امید آیندهي جامعه بود، ولی اینک با ادعاي نبوّت همهي اینها در معرض خطر قرار گرفته است.
آنها میخواستند بدین وسیله در صالح تردید ایجاد کنند و او را به سوي خود منحرف سازند. 2. مشرکان کارهاي نیاکان خود را
مقدّس و صحیح میشمردند و حاضر نبودند از تقلید آنان دست بردارند و یا حتی در مورد آنها تردید و فکر نمایند؛ و بدین وسیله
شرك و خرافهپرستی را توجیه میکردند. 3. شک و تردید اگر مقدمهي پژوهش و تحقیق در عقاید باشد، نیکو و کمالآفرین است،
اما اگر سبب رکود و دودلی و توقف شود، مطلوب نیست. آموزهها و پیامها: 1. پیامآوران الهی و رهبران دینی از کسانی باشند که
در میان مردم، سابقهاي نیکو دارند. 2. مخالفان دین براي منحرف کردن رهبران الهی از عوامل روانشناختی کمک میگیرند (پس
مراقب باشید). 3. مشرکان، مقلّد کورکورانهي عقاید خرافی نیاکان خود هستند (و همین سبب انحراف آنان میشود). تفسیر قرآن
4. مخالفان دین، تردیدآفرین هستند (براي پاسخگویی به تشکیکهاي آنها آماده باشید). *** قرآن مهر جلد نهم، ص: 259
کریم در آیهي شصت و سوم سورهي هود به پاسخ منطقی صالح پیامبر علیه السلام اشاره کرده، میفرماید: 63 . قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن
اي قوم [من ! آیا » : کُنتُ عَلَی بَیِّنَۀٍ مِن رَبِّی وَآتَانی مِنْهُ رَحْمَۀً فَمَن یَنْصُ رُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ عَ َ ص یْتُهُ فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ (صالح) گفت
به نظر شما اگر من بر دلیل روشن (معجزهآسایی) از طرف پروردگارم باشم، و رحمتی از جانب خود به من داده باشد، اگر (باز هم)
. نافرمانی او کنم، پس چه کسی مرا در برابر (مجازات) خدا یاري میکند؟! و (شما) جز زیان بر من نمیافزایید. نکتهها و اشارهها: 1
در آیهي قبل دیدیم که مشرکان در مورد دعوت صالح پیامبر تردید میکردند؛ در این آیه به این نکته اشاره شده است که من با
دلیل روشن و معجزه به سراغ شما آمدهام، پس در کار من تردید نکنید. 2. پیروي کورکورانه از عقاید خرافی نیاکان و مخالفت با
پروردگار، سبب زیان کاري انسان میشود و مجازات الهی را در پی دارد. 3. نبوّت یک رحمت ویژهي الهی است که به برخی
بندگان عطا میشود. آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی دلیل روشن بیاورند و پیامآور رحمت باشند. 2. رضایت مخلوق را به قیمت
خشم خدا نخواهید، که در آن صورت هیچ یاوري نخواهید داشت و زیان خواهید کرد. *** ص: 260
قرآن کریم در آیهي شصت و چهارم سورهي هود با اشاره به معجزهي صالح پیامبر و هشدار او میفرماید: 64 . وَیَا قَوْمِ هذِهِ نَاقَۀُ اللَّهِ
لَکُمْ آیَۀً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُ ذَکُمْ عَذَابٌ قَرِیبٌ و اي قوم [من ! این ماده شتر خداست، در حالی که
صفحه 77 از 109
براي شما نشانهاي است؛ پس رهایش کنید در زمین خدا بخورد، و هیچ بدي به آن نرسانید، که عذابی زودهنگام شما را خواهد
گفته شده « شتر الهی » ، در اصل به معناي شتر ماده است. در این جا به شتر معجزهي صالح پیامبر « ناقَه » . نکتهها و اشارهها: 1 «! گرفت
در آیات دیگر قرآن آمده است «1» . است تا نشان دهد که این شتر معمولی نیست و ویژگیهاي خاصی دارد و نشانه و معجزه است
یعنی یا این شتر آب زیادي میخورد و «2» ؛ که آب آن منطقه را سهمبندي کردند و یک روز سهم شتر و یک روز سهم مردم بود
یا هنگامی که وارد آبشخور میشد حیوانات دیگر جرئت نمیکردند بدان محل نزدیک شوند. در احادیث آمده است که این شتر
به معناي نشانه است. این واژه گاهی به آیات قرآن و گاهی به « آیه » . به صورت معجزهآسایی پدید آمد و از عجایب آفرینش بود. 2
معجزات الهی گفته میشود، چراکه همهي آنها نشانهي خداست؛ و در این آیه در مورد معجزه به کار رفته است. آموزهها و پیامها:
2. پس از آمدن معجزه و 1. گاهی حیوانات معجزه و نشانهي حقانیّت رهبران الهی میگردند. ص: 261
اتمام حجّت، برخلاف برنامهي الهی عمل نکنید که به عذاب الهی گرفتار میشوید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و پنجم
سورهي هود به مخالفت مشرکان با معجزهي صالح و نزدیک شدن عذاب اشاره میکند و میفرماید: 65 . فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِی
سه روز در خانههایتان » : دَارِکُمْ ثَلَاثَۀَ أَیَّامٍ ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ و (لی قوم ثمود) آن [شتر] را از پاي در آوردند؛ و (صالح) گفت
در اصل به معناي اساس و « عَقَرُوها » . نکتهها و اشارهها: 1 «! بهرهمندگردید؛ (کهبعد آن عذاب است.) این وعدهاي بیدروغ است
ریشهي چیزي است و از آن جا که در هنگام کشتن و نحر شتر، اصل وجودش برچیده میشود، در این جا به معناي از پاي در
آوردن شتر به کار رفته است. البته گاهی به معناي پی کردن شتر یا قطع کردن دست و پاي آن میآید که آنها نیز به همین معنا
بازمیگردد. 2. شتري که صالح پیامبر به صورت معجزه آورده بود، باعث بیداري مردم و گرایش آنها به صالح میشد؛ از این رو
. گروهی از سرکشان قوم ثمود توطئه کردند که شتر را نابود کنند و سرانجام نیز یکی از آنان با ضربهاي آن را از پاي درآورد. 3
جالب آن است که طبق احادیث، یک نفر شتر را از پاي در آورد، ولی در این آیه این کار به همهي مخالفان نسبت داده شد؛ به
خاطر آن که اسلام رضایت باطنی به هر کاري را به منزلهي شرکت در آن کار میداند؛ چون هر ص:
4. در حدیثی از امام رضا علیه السلام حکایت شده که هرگاه «1» . 262 کس اقدام به کاري میکند به نیروي جمع دلگرم است
5. در «2» . کسی در مشرق کشته شود و دیگري در مغرب بدان راضی باشد، او نیز در پیشگاه خدا، شریک قاتل به شمار میآید
چقدر دوست داشتم که » : حدیث دیگري میخوانیم که پس از پیروزي جنگ جمل، یکی از یاران امام علی علیه السلام گفت
او هم با ما در این » : حضرت فرمود «. آري » : آن مرد گفت «؟ آیا برادرت میل به ما داشت » : و حضرت فرمود «. برادرم در این جا بود
میدان شاهد (و شریک) بوده است و حتی افرادي در لشکر ما شرکت داشتند که هنوز در پشت پدران و در رحم مادران هستند، اما
6. این که به قوم ثمود سه روز «3» «. به زودي گذشت زمان آنان را به دنیا میفرستد و قدرت ایمان با نیروي آنان افزایش مییابد
مهلت داده شد، یا به خاطر آن بود که بتوانند توبه کنند، یا اهرمی براي فشار روحی عذاب بر آنان بود و یا براي اثبات حقانیّت
. صالح پیامبر بود که از غیب خبر میداد. آموزهها و پیامها: 1. مخالفت با معجزات پیامبران، عذاب الهی را در پی دارد. 2
هشدارهاي الهی را دروغ نپندارید. 3. هر کس به کار خلاف دیگران راضی شود، شریک آنان به شمار میآید. *** تفسیر قرآن
مهر جلد نهم، ص: 263 قرآن کریم در آیهي شصت و ششم سورهي هود به نجات صالح پیامبر و مؤمنان قومش از عذاب اشاره
میکند و میفرماید: 66 . فَلَمَّا جَ اءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا صَالِحاً وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَ ۀٍ مِنَّا وَمِنْ خِزْيِ یَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِیرُ و
هنگامی که فرمان (عذاب) ما فرا رسید، صالح و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمتی از جانبمان نجات دادیم، و از
رسوایی آن روز، (رهایی بخشیدیم)؛ [چرا] که تنها پروردگارت نیرومند [و] شکستناپذیر است. نکتهها و اشارهها: 1. رحمت الهی
نسبت به مؤمنان زیاد است، به طوري که قبل از فرود آمدن عذاب، همهي مؤمنان را به مکان امنی منتقل میکند و نجات میدهد.
2. مجازات سرکشان کافرکیش تنها جنبهي مادي ندارد، «1» . آري؛ اگر مؤمنان به وظایف خود عمل کنند، گرفتار عذاب نمیشوند
صفحه 78 از 109
3. در این آیه به قدرت شکستناپذیر «2» . بلکه شامل جنبهي معنوي نیز میشود؛ یعنی خواري و بدنامی آنان در تاریخ ثبت میشود
خدا اشاره شد، تا نشان دهد که هیچ قدرتی توانایی مقابله باارادهي حق را ندارد و نجات مؤمنان براي او آسان است. 4. این آیه
پروردگار تو قوي و » نوعی تسلّی خاطر به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است؛ چراکه فرمود: ص: 264
و این اشاره به آن است که او میتواند با مخالفان تو نیز این گونه رفتار کند. آموزهها و پیامها: 1. خدا «. شکستناپذیر است
پیامبران و مؤمنان را از عذاب نجات میدهد. 2. ایمان آورید و همراه رهبران الهی باشید، تا اهل نجات شوید و خوار نگردید. ***
قرآن کریم در آیات شصت و هفتم و شصت و هشتم سورهي هود به عذاب ستمکاران قوم ثمود و کفر آنان اشاره کرده، میفرماید:
67 و 68 . وَأَخَذَ الَّذیِنَ ظَلَمُوا الصَّیْحَۀُ فَأَصْبَحُوا فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ* کَأَن لَمْ یَغْنَوْا فِیهَا أَلَا إِنَّ ثَمُودَ کَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْداً لِثَمُودَ و کسانی
را که ستم کرده بودند، آن بانگ (مرگبار) فرو گرفت؛ و در خانههایشان از پاي درآمدند!* (آنچنان نابود شدند که) گویا در آن
(خانهها) ساکن نبودند! آگاه باشید که (قوم) ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند، هان، (قوم) ثمود (از رحمت پروردگار) دور باد!
در اصل به معناي صداي عظیمی است که معمولًا از دهان انسان یا حیوان بیرون میآید، ولی شامل هر « صَیْحه » . نکتهها و اشارهها: 1
به وسیلهي صیحهي آسمانی «2» ، و قوم شعیب «1» صداي عظیمی میشود. 2. در قرآن کریم آمده است که قوم ثمود، قوم لوط
مجازات شدند. این عذاب چیزي شبیه شکستن دیوار صوتی به وسیلهي هواپیماهاست ص: 265 که گاهی
سبب بیهوشی انسانها و شکسته شدن شیشهها میشود؛ البته اگر امواج صوتی شدیدتر شود، میتواند تأثیرات شدیدتري بر اعصاب،
مغز و قلب انسان بگذارد و سبب مرگ او شود. 3. در این آیه آمده بود که قوم ثمود به وسیلهي صیحه مجازات شدند، اما در برخی
آیات دیگر اشاره شده که این قوم به وسیلهي صاعقه مجازات شدند؛ از این جا روشن میشود که وسیلهي عذاب آنان، صاعقهاي
در اصل به معناي نشستن بر زانو و نیز به معناي افتادن به رو آمده است. این « جاثِمین » . همراه با صداي عظیم (صیحه) بوده است. 4
تعبیر نشان میدهد که صیحه سبب مرگ آنان شده بود، اما اجساد بیجان آنها بر روي زمین افتاده بود. از برخی احادیث نیز استفاده
این تعبیر «1» . یا به معناي اقامت در یک مکان و یا به معناي بینیازي است « یَغْنَوا » میشود که آتش صاعقه آنان را سوزاند. 5. تعبیر
. دربارهي قوم ثمود به معناي آن است که چنان طومار زندگی آنها درهم پیچید که گویا هرگز ساکنان آن سرزمین نبودند. 6
مقصود از ستمکاري قوم ثمود در این جا، ستم به مردم یا ظلم به صالح پیامبر و یا ستم به خودشان است، چراکه شرك نوعی ستم به
خویشتن است. آموزهها و پیامها: 1. نتیجهي ستمکاري، عذاب الهی است. 2. کفر نورزید که سبب دوري از رحمت خداست. ***
ص: 266
ماجراي ابراهیم(ع) و فرشتگان
قرآن کریم در آیهي شصت و نهم سورهي هود به ملاقات (فرشتگان) فرستادهي خدا با ابراهیم علیه السلام اشاره میکند و
میفرماید: 69 . وَلَقَدْ جَ اءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیَم بِالْبُشْرَي قَالُوا سَلَاماً قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ و بیقین فرستادگان ما براي
. و بیدرنگ گوسالهاي بریان شده آورد. نکتهها و اشارهها: 1 «! سلام » : او نیز) گفت ) «! سلام » : ابراهیم مژده آوردند؛ گفتند
در این جا به ملاقات او با فرشتگانی اشاره شده که «1» . سرگذشت ابراهیم علیه السلام در آیات متعددي از قرآن حکایت شده است
براي دو کار مهم آمده بودند: نخست، براي مژدهرسانی به ابراهیم علیه السلام که داراي فرزندي خواهد شد؛ و دوم، براي عذاب
قوم لوط. 2. در احادیث از امام صادق علیه السلام حکایت شده که آن فرشتگان چهار نفر بودند: جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و
3. در احادیث آمده است که بشارتی که در این آیه به ابراهیم علیه السلام داده شد، در مورد تولد اسماعیل و اسحاق «2» . کروبیل
و این در حالی بود که ابراهیم علیه السلام در کهنسالی بود و هنوز فرزندي نداشت. 4. در هنگام برخورد با دیگران، ادب «3» بود
گفتن سلام است و پاسخ آن بدون ص: 267 فاصله لازم است، به طوري که در این آیه بین سلام و پاسخ
صفحه 79 از 109
آن حرف عطف نیز فاصله نشد. 5. یکی از آداب مهمانداري آن است که غذا را هر چه زودتر براي مهمان آماده کنند؛ چراکه
مهمان هنگامی که از راه میرسد گرسنه و خسته است. 6. از آداب مهمانداري آن است که غذا را خود صاحبخانه براي مهمان
ببرد، و غذاي نیکو و زیاد براي مهمان فراهم سازد و مهمان را نزد غذا فرانخواند بلکه غذا را به حضور او ببرد. 7. بریان کردن یک
یا به خاطر مهماننوازي ابراهیم علیه السلام بود و یا به خاطر آن که تعداد مهمانها و دوستان و «1» ، گوساله براي مهمانان
خدمتگزاران خانهي او زیاد بود. 8. فرشتگان الهی ممکن است به صورت انسان درآیند، به طوري که شناخت آنها و تمیز آنان از
انسانهاي معمولی مشکل باشد. آموزهها و پیامها: 1. ادب گفتار، سلام کردن است. 2. پذیرایی با غذاي خوب و مهماننوازي از
اخلاق پیامبران است. *** قرآن کریم در آیهي هفتادم سورهي هود به هراس ابراهیم علیه السلام از رفتار غیرطبیعی فرشتگان و
روشن شدن هدف آنان اشاره کرده، میفرماید: 70 . فَلَمَّا رَأي أَیْدِیَهُمْ لَا تَصِ لُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَۀً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا
أُرْسِلْنَا إِلَی قَوْمِ لُوطٍ و هنگامی که دید دستهایشان به سوي آن (غذا) دراز نمیشود، آنان را نشناخت (و بیگانه شمرد،) و از آنان
نترس، [چرا] که ما به سوي قوم لوط فرستاده » : (در دل) احساس ترس کرد! ص: 268 (فرشتگان) گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. یکی از آداب و رسوم نیک گذشتگان این بود که اگر غذاي کسی را میخوردند، حرمت نان و «. شدهایم
نمک او را نگه میداشتند و اگر واقعاً قصد سوئی نسبت به دیگري داشتند، از غذاي او نمیخوردند؛ از این رو، هنگامی که
فرشتگان از غذاي ابراهیم علیه السلام نخوردند، نسبت به آنان بدگمان شد. 2. برخی مفسران نوشتهاند که لوط علیه السلام هر چند
پیامبر بود، اما تحت نظر ابراهیم علیه السلام بود؛ از این رو فرشتگانی که براي هلاکت قوم لوط مأمور شده بودند، نخست نزد
ابراهیم علیه السلام آمدند و به او خبر دادند و این نوعی رعایت سلسله مراتب است. 3. لازم است مهمان از غذاي صاحبخانه
بخورد، وگرنه ممکن است سبب ناراحتی و بدگمانی او شود و اگر هم به دلیلی نخواست از غذاي او بخورد، دلیل آن را بیان کند تا
نگرانی برطرف شود. 4. صاحبخانه هنگامی که احساس ترس یا ناراحتی از مهمان کرد، آن را در دل پنهان کند (تا او متوجه و
ناراحت نشود). آموزهها و پیامها: 1. مهمانان اسباب نگرانی صاحبخانه را فراهم نسازند. 2. رفتار و اهداف مهمان را زیر نظر داشته
باشید. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و یکم سورهي هود به مژدهي تولد اسحاق و یعقوب اشاره کرده، میفرماید: 71 . وَامْرَأَتُهُ
قَائِمَۀٌ فَ َ ض حِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ ص: 269 و زن او ایستاده بود، و خندید (و
« ضَحِکَت » . عادت ماهیانه شد)؛ و وي را به اسحاق مژده دادیم، و (نیز) بعد از اسحاق به یعقوب (مژده دادیم.) نکتهها و اشارهها: 1
در «1» . در اصل به معناي اثري است که در هنگام انبساط شدید، در باطن هویدا میشود که گاهی به صورت خنده ظاهر میشود
که این واژه در این جا به معناي عادت «3» و برخی لغویین نیز احتمال دادهاند «2» برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده است
برخی دیگر گفتهاند که خنده و عادت ماهیانه همزمان براي ساره اتفاق افتاد و این نشانهاي براي حامله شدن این «4» . ماهیانه باشد
2. اگر مقصود آیه خندهي ساره همسر ابراهیم علیه السلام باشد، شاید این خنده به خاطر وحشت یا تعجب از «5» . زن کهنسال بود
مجازات قوم لوط، یا رفتار مهمانها در نخوردن غذا و رفع خطر از ابراهیم و یا به خاطر مژدهي فرزند بوده باشد. 3. گفتهاند که ساره
براي عبادت یا خدمت به مهمانان و یا براي نظارت بر رفت و آمدها و گفت و گوها در آن مجلس ایستاده بود. 4. این که قرآن از
ایستادن همسر ابراهیم یاد کرده است، شاید براي اشاره به آن باشد که سزاوار نیست زن در کنار مردان بیگانه بنشیند و یا مقصود آن
است که همسر انسان در هنگام مهمانداري آماده به خدمت میایستد. 5. گاهی خدا اخبار غیبی را در اختیار پیامبرانش قرار
7. در این آیه دو مژده به ساره میدهد. 6. نام برخی پیامبران از پیش تعیین و خبر داده میشد. ص: 270
داده شد؛ یکی تولد اسحاق و دیگري تولد نوهاش یعقوب؛ یعنی این نعمت بر شما مستمر خواهد بود. آموزهها و پیامها: 1. برخی
فرشتگان الهی، مأموران مژدهرسان هستند که حتی با غیر پیامبران سخن میگویند. 2. تولد اسحاق و یعقوب با بشارت الهی همراه
بود. 3. در هنگام مهمانداري، همسر آمادهي خدمت باشد. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و دوم سورهي هود به تعجب ساره از
صفحه 80 از 109
مژدهي تولد فرزند اشاره میکند و میفرماید: 72 . قَالَتْ یَا وَیْلَتَی ءَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهذَا بَعْلِی شَیْخاً إِنَّ هذَا لَشَ یءٌ عَجِیبٌ (همسر
«! اي واي بر من! آیا در حالی که من پیرزنم، و این شوهرم پیرمرد است میزایم؟! قطعاً این چیزي شگفتآور است » : ابراهیم) گفت
و طبق حکایات تاریخی، در هنگامی که فرشتگان مژدهي فرزند به «1» نکتهها و اشارهها: 1. ساره همسر ابراهیم از جوانی عقیم بود
بنابراین، ساره حق داشت که از مژدهي «2» . او دادند، نود سال یا بیشتر، و همسرش ابراهیم نیز حدود صد سال یا بیشتر داشت
در اصل به کسی گفته میشود که بدون نیاز به دیگران بتواند بر پاي خود بایستد و از آن جا که « بَعْل » . تولد فرزند تعجب کند. 2
آموزهها و پیامها: «1» . شوهر میتواند مخارج خود را به تنهایی تأمین ص: 271 کند، به او بَعْل میگویند
1. کهنسالان از بچه دار شدن ناامید نباشند، که لطف الهی عجیب است. 2. از کارهاي خدا تعجب نکنید (که بر هر کاري
تواناست). *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و سوم سورهي هود به هشدار فرشتگان در مورد تعجب ساره اشاره میکند و میفرماید:
آیا از کار خدا تعجب » : 73 . قَالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَ ۀُ اللَّهِ وَبَرَکَ اتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ (فرشتگان) گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. رحمت و «. میکنی؟! رحمت خدا و برکاتش بر شما خاندان (رسالت) باد، [چرا] که او ستوده [و] بزرگوارست
برکات الهی در خانواده و نسل ابراهیم علیه السلام جلوهگر شد و پیامبران بسیاري از نسل اسحاق علیه السلام (مثل پیامبران بنی
به معناي کسی است که « حمید » . اسرائیل) و پیامبري از نسل اسماعیل علیه السلام (پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله) پدید آمدند. 2
کردارش پسندیده و ستوده است. این نام خدا اشاره به نعمتهاي فراوان خدا بر بندگان دارد که در برابر آن، او را حمد و ستایش
به معناي بزرگواري است که از فراوانی خیر و بخشش حاصل ص: 272 میشود و به « مجید » . کنند. 3
«1» . کسی گفته میشود که حتی قبل از استحقاق، نعمت میبخشد و از این رو عجیب نبود که به ابراهیم علیه السلام فرزندي ببخشد
4. زنان معمولی نیز میتوانند به مقامی برسند که مخاطب فرشتگان قرار گیرند. آموزهها و پیامها: 1. از نعمتهاي الهی تعجب نکنید
که خدا ستوده کردار و بزرگوار است. 2. اهل بیت رهبران الهی، مشمول رحمت و برکات الهی میشوند. *** قرآن کریم در آیات
هفتاد و چهارم و هفتاد و پنجم سورهي هود به گفت و گوي ابراهیم علیه السلام در مورد نجات قوم لوط و صفات او اشاره کرده،
میفرماید: 74 و 75 . فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ الرَّوْعُ وَجَ اءَتْهُ الْبُشْرَي یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ* إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیبٌ و هنگامی که
ترس از ابراهیم برفت، و مژده (فرزند) به او رسید، [درباره قوم لوط با ما مجادله میکرد؛* [چرا] که مسلماً ابراهیم، بردبار، بسیار
غمخوار [و] بازگشت کننده (به سوي خدا) بود! نکتهها و اشارهها: 1. آیهي اول به مجادله و گفت و گوي ابراهیم علیه السلام در
مورد نجات قوم لوط، و آیهي دوم به سبب این گفت و گو اشاره کرده است. یعنی مجادله و گفت و گوي ابراهیم، مجادلهي
نیکویی بود؛ چراکه او احتمال میداد هنوز عذاب الهی قطعی نشده و احتمال شفاعت و نجات قوم لوط وجود دارد و به خاطر
بردباري و دلسوزي اقدام به گفت و گو در این مورد کرد. 2. ابراهیم علیه السلام بسیار به فکر مردم بود و سعی میکرد با گفت و
گو عذاب آنان را بردارد. 3. در این آیه، مجادله و گفت و گوي ابراهیم علیه السلام با فرشتگان را مجادله با خدا معرفی کرده و
به دست میآید که «1» 4. از تحلیل آیات و احادیث فرموده است ابراهیم با ما مجادله کرد. ص: 273
ابراهیم علیه السلام در دو بخش با فرشتگان گفت و گو کرد: بخش اول مربوط به مؤمنان قوم لوط بود که وجود آنان را به
و بخش دوم گفت و گوي ابراهیم «2» ؛ فرشتگان یادآوري کرد و آنها گفتند که لوط و خانوداهاش، جز همسرش، نجات مییابند
در اصل « حلیم » .5 «3» . علیه السلام در مورد بقیهي قوم لوط بود که این گفتمان ثمري نداشت؛ چراکه عذاب الهی حتمی شده بود
به معناي کسی است که فراوان آه میکشد؛ یا به خاطر ترس از « اوّاه » به معناي بردباري در راه رسیدن به یک هدف مقدس است و
مسئولیتهاي خود و یا به خاطر مشکلاتی که دامن مردم را گرفته است. آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی دلسوز و مدافع ملت
هستند. 2. هرگاه به کسی انتقاد کردید، صفات خوب او را هم یادآور شوید. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و ششم سورهي هود
به حتمی بودن عذاب قوم لوط اشاره کرده، میفرماید: 76 . یَاإِبْرَاهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَإِنَّهُمْ آتِیِهمْ عَذَابٌ غَیْرُ
صفحه 81 از 109
مَرْدُودٍ اي ابراهیم! از این (گفت و گو) روي گردان، [چرا] که بیقین فرمان (عذاب) پروردگارت فرا رسیده است، و در حقیقت
عذابی غیر قابل برگشت براي آنان خواهد آمد. ص: 274 نکتهها و اشارهها: 1. عذاب قوم لوط حتمی
« ربّک » شده بود؛ چرا که آنان افرادي همجنسباز و لجوج بودند؛ و هنگامی که عذاب الهی حتمی شد برگشتناپذیر است. 2. تعبیر
در این آیه نشان میدهد که عذاب الهی جنبهي انتقامی ندارد، بلکه از صفت رُبوبیّت پروردگار که نشانهي تربیت و پرورش بندگان
است، سرچشمه گرفته است. آموزهها و پیامها: 1. هرگاه عذاب حتمی شد، حتی شفاعت پیامبران، مانع اجراي آن نمیشود. 2. در
مورد همجنسبازان لجوج وساطت و شفاعت نکنید که عذاب آنان حتمی است. ***
سرگذشت لوط(ع)
قرآن کریم در آیهي هفتاد و هفتم سورهي هود به ملاقات فرشتگان با لوط پیامبر علیه السلام اشاره کرده، میفرماید: 77 . وَلَمَّا
جَ اءَتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِیءَ بِهِمْ وَضَ اقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَقَالَ هذَا یَوْمٌ عَصِ یبٌ و هنگامی که فرستادگان ما به سوي لوط آمدند، به خاطر
این روز سختی » : (آمدن) آنان ناراحت شد؛ و به جهت آنان دست (قدرتش از حمایت کوتاه گشت و دل) تنگ شد؛ و گفت
حکایت شده که لوط مشغول کار در مزرعهي خود بود که «1» نکتهها و اشارهها: 1. در احادیث «! است
ص: 275 ناگهان فرشتگان الهی را به صورت جوانانی زیبا دید که به سراغ او میآیند و مایلاند مهمان او باشند. او که مردي
مهماننواز بود، از حضور این جوانان زیبا در شهري که گرفتار انحراف جنسی بودند، ناراحت بود و مشکلات و آبروریزي را
برخی «1» . به معناي قلب یا خُلق است؛ یعنی از این مهمانهاي ناخوانده دلش گرفت و ناراحت شد « ذَرْع » . پیشبینی میکرد. 2
دانستهاند که تمام راههاي چارهي آن بسته شده باشد. آري؛ لوط « ناراحتی به خاطر سنگینی حادثهاي » مفسران این واژه را به معناي
آموزهها و پیامها: 1. در برابر مهمانان خود «2» . به خاطر مهمانان دلتنگ و ناراحت شد و گفت این روز سخت و پرحادثهاي است
احساس مسئولیت کنید. 2. رهبران جامعه نگران افراد (غریب) شهر باشند. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و هشتم سورهي هود به
هجوم همجنسبازان قوم لوط به طرف فرشتگان جواننما اشاره کرده، میفرماید: 78 . وَجَ اءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ وَمِن قَبْلُ کَ انُوا
یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ قَالَ یَاقَوْمِ هَؤُلاءِ بَنَاتی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِی ضَ یْفِی أَلَیْسَ مِنکُمْ رَجُلٌ رَشِیدٌ و قوم او به سراغش
اي قوم تفسیر » : آمدند، در حالی که به سوي او شتاب میکردند، و پیش از آن همواره [کارهاي بد انجام میدادند؛ (لوط) گفت
قرآن مهر جلد نهم، ص: 276 [من ! اینان دختران مناند، در حالی که آنان براي شما پاکیزهترند؛ پس [خودتان را] از [عذاب خدا
نکتهها و اشارهها: 1. لوط پیامبر علیه «!؟ حفظ کنید، و [مرا] در مورد میهمانانم خوار مَسازید؛ آیا در میان شما مردي هدایتگر نیست
السلام هنگامی که با فرشتگان جواننما ملاقات کرد و آنان خواستند مهمان او شوند، مقداري آنان را معطل کرد که شب فرا رسد
تا دور از چشم همجنس بازان آنها را به خانه آورد و حتی در راه به آنان گوشزد کرد که مردم این شهر منحرف هستند، تا مهمانان
حساب کار خود را بکنند. اما هنگامی که به خانه آمدند، همسر لوط که زن بیایمانی بود، پنهانی به همجنسبازان خبر داد که
جوانانی خوشرو مهمان لوط شدهاند؛ و گروهی از همجنسگرایان قوم لوط به طرف خانهي لوط پیامبر هجوم آوردند. 2. مقصود
در این آیه، یا دختران حقیقی خود او بودند، که حاضر بود آنها را به عقد مردان در آورد تا از آبروي خود و « دختران » لوط از
مهمانان دفاع کند و یا دختران مردم بودند، که دختران امت در حقیقت دختران پیامبر هستند. البته احتمال اول با ظاهر آیه سازگارتر
است. 3. لوط به مردم کافر پیشنهاد کرد که با دختران او ازدواج کنند؛ یا به خاطر این که در آیین او مانعی براي ازدواج زن مؤمن با
مرد کافر نبود و یا این که منظور لوط ازدواج مشروط بود؛ یعنی مردان کافر اگر مؤمن میشدند میتوانستند با دختران او ازدواج
آن نبود که همجنسبازي پاك است و اینان پاکیزهترند، بلکه ،« دختران من براي شما پاکیزهترند » : کنند. 4. مقصود از این که گفت
این تعبیري است که در عربی براي مقایسهي دو کار خوب و بد به کار میرود؛ همان طور که در فارسی، مثلًا در مورد سرعت زیاد
صفحه 82 از 109
و این بدان معنا نیست که هرگز نرسیدن خوب است. «. دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است » : میگوییم
اشاره به این حقیقت است که وجود یک مرد هدایت یافته «؟ آیا در میان شما مردي رشید نیست » : 5. این که لوط گفت ص: 277
در میان یک ملت، براي جلوگیري از انحراف کارساز است؛ و این نقش رهبران و رادمردان الهی را در جوامع بشري نشان میدهد.
آموزهها و پیامها: 1. همجنسگرایان بیحیا هستند و با شتاب به سوي گناه میروند. 2. اگر خواستید مردم را از گناه منع کنید،
نخست راه پاك و حلال را به آنها معرفی کنید. 3. پیشنهاد ازدواج از طرف پدر دختر مانعی ندارد. 4. ازدواج با جنس مخالف، راه
صحیح و پاك است، نه همجنسگرایی. 5. مهماننواز باشید و از مهمانان دفاع کنید. 6. همجنسبازي با مردانگی و رشادت
سازگار نیست. 7. همجنسبازي در ادیان گذشته نیز ممنوع و منفور بود. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و نهم سورهي هود به
سخنان بیشرمانهي همجنسبازان قوم لوط اشاره کرده، میفرماید: 79 . قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّکَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِیدُ
. نکتهها و اشارهها: 1 «. بیقین میدانی هیچ حق (و تمایل) ي به دختران تو نداریم؛ و قطعاً تو خواسته ما را میدانی » : (قوم لوط) گفتند
یا به خاطر آن بود که انحراف آنان به حدّي رسیده بود ،«. ما به دختران لوط حق نداریم » : این که همجنسگرایان قوم لوط گفتند
که حق را باطل و باطل را حق میشمردند؛ یعنی ازدواج با دختران پاك لوط را حق نمیدانستند اما همجنسگرایی را حق
میپنداشتند و این به سبب عادت ص: 278 کردن آنها به گناه بود. و یا به خاطر آن بود که
همجنسگرایان میدانستند که کافران حقّ ازدواج با زنان مؤمن را ندارند و از آن جا که حاضر نبودند ایمان آورند اقرار میکردند
. که حقّی در مورد دختران لوط ندارند. البته آنان میلی هم به این ازدواج نداشتند؛ چون گرفتار انحراف همجنسگرایی بودند. 2
این آیه به یکی از اسرار ممنوعیت همجنسبازي اشاره کرده و آن این که همجنسگرایی مسیر طبیعی غریزهي جنسی انسان را از
جنس مخالف به همجنس خود تغییر میدهد و این سبب میشود که کمکم تمایل انسان به جنس مخالف از میان برود یا ضعیف
شود و پس از مدتی قادر به آمیزش طبیعی نباشد که این انحراف، ادامهي نسل بشریت را در خطر قرار میدهد. و از این روست که
اسلام با پدیدهي همجنسبازي به شدت برخورد و آن را از گناهان کبیره معرفی کرده است که مجازات آن در برخی شرایط اعدام
است. 3. در حدیثی حکایت شده که از امام صادق علیه السلام پرسیدند: چرا خدا همجنسبازي مردان را حرام کرد؟ فرمودند: اگر
آمیزش مردان با پسران حلال میبود، مردان از زنان بینیاز میشدند و این باعث قطع نسل انسان و در نتیجه تعطیل شدن آمیزش
آموزهها و پیامها: 1. همجنسگرایان بیشرم هستند و گاهی «1» . طبیعی میشد و مفاسد زیاد (اخلاقی و اجتماعی) به بار میآورد
درخواست خود را علناً اعلام میکنند. 2. همجنسگرایی نکنید که شما را نسبت به راه طبیعی و صحیح ارضاي غریزهي جنسی
(یعنی ازدواج با جنس مخالف) بیمیل میکند. *** ص: 279 قرآن کریم در آیهي هشتادم سورهي هود
اي کاش در » : به آرزوي دردمندانهي لوط اشاره کرده، میفرماید: 80 . قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَی رُکْنٍ شَدِیدٍ (لوط) گفت
نکتهها و اشارهها: 1. لوط پیامبر علیه السلام «(. برابر شما نیرویی داشتم! یا به تکیهگاهی محکم پناه میبردم، (تا با شما مقابله کنم
آرزو میکرد که قدرت و امکاناتی داشت که میتوانست امر به معروف و نهی از منکر کند و با همجنسبازان مبارزه نماید. 2. در
البته این گونه احادیث به «1» . و یاران اوست « عج » برخی احادیث از امام صادق علیه السلام حکایت شده که آیه اشاره به امام عصر
نوعی مصداق آیه را مشخص میسازد؛ یعنی لوط آرزوي مردانی نیرومند و حکومتی پرقدرت همانند حکومت جهانی امام عصر
علیه السلام را داشت که با انحراف و همجنسگرایی مبارزه کند. آموزهها و پیامها: 1. لوط پیامبر علیه السلام در میان ملت خود
غریب بود. 2. اگر نتوانستید جلوي گناه را بگیرید، در اندیشهي نیرو و تکیهگاهی باشید که شما را به هدف برساند. *** قرآن
کریم در آیهي هشتاد و یکم سورهي هود به نزدیک شدن عذاب الهی براي قوم لوط و نجات خانوادهاش اشاره کرده، میفرماید:
81 . قَالُوا یَالُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُوا إِلَیْکَ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ
اي لوط! در واقع ما فرستادگان » : مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ ص: 280 أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ (فرشتگان) گفتند
صفحه 83 از 109
پروردگار توایم؛ (دست آنان) به تو نخواهد رسید، پس در پارهاي از شب، خانوادهات را حرکت ده، و هیچ یک از شما روي
برنگرداند، مگر زن تو؛ [چرا] که آنچه به آنان رسد، به او (نیز) خواهد رسید؛ در واقع وعدهگاه آنان صبح است، آیا صبح نزدیک
نکتهها و اشارهها: 1. لوط پیامبر که با فرشتگان جواننما در خانهي خود مورد هجوم همجنسبازان قرار گرفته بود، به «!؟ نیست
شدّت ناراحت بود، ولی هنگامی که فرشتگان خود را فرستادگان الهی معرفی کردند، قلب سوختهي لوط تسکین یافت و متوجه شد
آنان به تو دست نمییابند (و آسیبی به تو » : که لحظهي نجات از چنگ ظالمان فرار رسیده است. 2. فرشتگان به لوط گفتند
در حالی که هدف همجنسبازان، فرشتگان جواننما بودند. این مطلب یا به خاطر آن است که فرشتگان خود را از «(. نمیرسانند
لوط جدا نمیدانستند و یا میخواستند اشاره کنند که ما فرشته هستیم و عدم دسترسی آنان به ما مسلم است و حتی آنان به تو هم
آسیبی نمیرسانند. 3. در آیهي 37 سورهي قمر میخوانیم که همجنسبازان قصد تجاوز به میهمانان لوط را داشتند، اما چشمهاي
آنان نابینا شد و قدرت حمله را از دست دادند؛ و در برخی احادیث حکایت شده که یکی از فرشتگان مشتی خاك به صورت
چند احتمال «. هیچ کس به پشت سر توجه نکند » 4. مفسران قرآن در مورد جملهي «1» . همجنسگرایان پاشید و آنان نابینا شدند
دادهاند: ص: 281 الف) هیچ کس به پشت سر نگاه نکند، که مقدمات عذاب شروع خواهد شد. ب) هیچ
کس به فکر وسایل و اموال خود نباشد و تنها خود را از مهلکه نجات دهید. ج) هیچ یک از خانوادهي لوط از این قافله عقب نماند.
البته ممکن است که همهي این احتمالات مقصود آیه باشد و جمع آنها مانعی ندارد. 5. در مورد استثناي همسر لوط، دو احتمال
وجود دارد: نخست آن که همهي خاندان لوط به پشت سر نگاه نکردند، مگر همسر او که از این فرمان تخلّف کرد و گرفتار عذاب
شد. دوم آن که لوط مأمور شد همهي خانوادهاش را از شهر بیرون ببرد، مگر همسرش را، که در شهر باقی ماند و گرفتار عذاب
و عذاب تا صبح به تأخیر افتاد. در مورد علت تأخیر عذاب الهی «2» 6. به لوط دستور داده شد که شبانه از شهر خارج شود «1» . شد
تا صبح، چند احتمال وجود دارد: الف) براي آن که لوط و خانوادهاش فرصت یابند تا از شهر بیرون بروند. ب) براي آن که شاید
همجنسگرایان که کور شده بودند، این مطلب را براي مردم حکایت کنند و آنان از خواب غفلت بیدار شوند و به سوي خدا باز
گردند. ج) براي آن که خدا نمیخواست در دل شب به قوم لوط شبیخون بزند و آنان را عذاب کند. باش تا صبح دولتت بدمد
7. خویشاوندي با پیامبر، معیار نجات از عذاب نیست، بلکه معیار کاین هنوز از نتایج سحر است ص: 282
نجات، ایمان است و از آن جا که همسر لوط، مؤمن نبود گرفتار عذاب شد. آموزهها و پیامها: 1. خدا همجنس گرایان هتّاك را
تحمّل نمیکند و آنان را عذاب مینماید. 2. خدا از رهبران الهی دفاع میکند و مؤمنان را از عذاب نجات میدهد. 3. در نظام
ارزشی اسلام، ضوابط بر روابط حاکم است. 4. پیوند خویشاوندي با رهبران الهی بدون پیوند مکتبی، موجب نجات نمیشود. ***
قرآن کریم در آیات هشتاد و دوم و هشتاد و سوم سورهي هود به کیفیت عذاب قوم لوط اشاره کرده، میفرماید: 82 و 83 . فَلَمَّا جَاءَ
أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً مِن سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ* مُسَوَّمَۀً عِندَ رَبِّکَ وَمَا هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ و هنگامی که فرمان
(عذاب) ما فرا رسید، آن (شهر) را زیر و زبر گردانیدیم؛ و سنگ [هایی از جنس گِلِ لایه لایه، بر آنان باراندیم!* در حالی که
(سنگها) نزد پروردگارت نشاندار بودند؛ و آن، از ستمکاران دور نیست. نکتهها و اشارهها: 1. قوم لوط گرفتار انحراف جنسی
بودند و همه چیز را دگرگون میساختند و از این رو عذابی متناسب با گناه آنان فرود آمد و شهرهاي آنان را زیر و رو کرد. آنان
بارانی از سخنان رکیک بر سر مردم میریختند، و از این رو بارانی از ص: 283 سنگ بر آنان فرو ریخت.
2. باریدن سنگهاي گِلی پس از زیر و رو شدن شهر، یا به خاطر تشدید عذاب آنها بود، به طوري که آثار آنها از زمین محو «1»
3. نشاندار بودن سنگها، یا به خاطر آن بود «2» . شود و یا به خاطر آن بود که هر کس از عذاب اولیه نجات یافت، از میان برود
که روشن شود اینها سنگهاي معمولی نیست و از این رو برخی گفتهاند آنها شباهتی به سنگهاي زمینی نداشتند؛ و یا براي آن
بود که هر کدام از این سنگها براي فردي معین و نقطهاي خاص نشانهگیري شده بود. 4. قوم لوط ستمکار بودند؛ زیرا آنان با
صفحه 84 از 109
همجنسبازي، هم به خود ستم میکردند و هم به ایمان و اخلاق انسانی جامعه و هم به میهمانان لوط پیامبر. 5. هر گروه
همجنسگرا و ملت ستم پیشهاي ممکن است سرنوشت قوم لوط را پیدا کند و زیر باران سنگریزهها یا باران بمبها و فشارهاي
اجتماعی از پاي در آید. 6. در مورد اخلاق قوم لوط در تاریخ آمده است که در محافل آنان انواع منکرات و اعمال زشت و
فحشهاي رکیک و کفزنی و قمار و بازيهاي بچهگانه وجود داشت و پرتاب سنگ به عابران و استفاده از انواع آلات موسیقی
آري؛ اکنون نیز در «1» . در میان آنان مرسوم بود ص: 284 و در جامعه، بدن خود را برهنه مینمودند
اما طبق «2» . جهان غرب کشورهایی وجود دارند که به راه قوم لوط گام مینهند و حتی همجنسبازي را قانونی اعلام میکنند
وعدهي الهی، ان شاء الله به زودي گرفتار انواع عذابها میشوند. آموزهها و پیامها: 1. خدا همجنسگرایان هتّاك را متناسب با
گناهانشان عذاب میکند. 2. انحراف جنسی (همجنس بازي) نکنید که نوعی ظلم است. 3. ستمکاري (و همجنسگرایی) موجب
عذاب ملتها میشود. ***
سرگذشت